مسیر حرکت جهاد و انقلاب بدون شک از میان سنگ لاخ های کوخ نشینان می گذرد و مسیر اشرافی گری از میان مُبل ها و پست ها، از میان ویلاها و ماشین ها و از میان راحتی خودمان و خون دل خوردن مستضعفین
اما درد زمان ما این است که در ساده زیست بودن هم بعضی معاویه بازی در می آورند،
درد زمان ما این است که می خواهند انقلاب پابرهنه ها را با میز و صندلی چند میلیونی مصادره کنند و آرام، آرام مدیر ما بشوند، مدیری که آمال و آرزویش غرب است و منتها علیه پیشرفت را در فن سالاری و الگوی آلمانی، ژاپنی می بیند، مدیری که اعتماد به نفس ندارد و حتی به خدا هم و وعدهای نصرتش هم اعتماد ندارد.
نان شب هزار نفر را با هزار کَلک از بیت مال و هزار جای دیگر می گیرد خرج تبلیغات می کند تا به قول خودش خدمت گذار مردم شود.
درد ما از غرب و شرق آنقدر زیاد نیست که از خودی های بی بُته، از خودی های جردن، نیاوران نشین درد مردم نفهم هست.
تکنو کرات ها، لیبرال ها، بهاری ها سیاه دل، سوسیال ها، همه و همه شان
ما تشنه رئیس جمهوری هستیم که وقتی امام گفت فلانی را نخست وزیر بگذار بماند فورا بگویند چشم، ار مولوی یا ارشادی بودن حکم صحبت نکند، دنبال توجیه کردن امام نباشد