چند وقتی است که این چند کلمه شده است شروع صحبت بعضی از مسئولین؛ حس تکلیف یا احساس تکلیف
اصولا این کلمات زمانی به کرا می رود که مسئول محترم قصد سعود به مراتب بالاتر مدیریت را دارد، به معنی کاملتر و زبان ساده تر این حس تکلیف در اکثر مواقع همان ریاست طلبی است
به قول او بنده خدا چرا این بعضی ها برای نماز ، زکات ، مستمندان و هزار تا واجبی که خدا گفته حس تکلیف و مسئولیت ندارند ولی برای یه پست ریاست جمهوری تا حالا 27 یا 28 نفر حس مسئولیت کردند.
البته همیشه نباید بد بین بود این همه حس تکلیف احتمال دارد از ارتقاء سطح مدیریت و توانایی های افراد سرمنشا گرفته باشد و گرنه مدیران ما اصلا دنبال دولت همیشگی یا بازگشت به قدرت و یا دولت تکنوکرات و یا تقسیم قدرت (شما بخواهند وحدت ملی) از این حرف ها که نیستند....
تازه همه آنها هم بر اثر دعوت های بسیار مردمی مجبور به پذیرش حضور در انتخابات شدند، -من مانده ام مردم ما که با مشکلات معیشتی درست و پنجه نرم می کنند کی رسیدند اینها را دعوت کنند-
از این حرف ها که بگذریم این حس تکلیف از چند ماه قبل از انتخابات شروع می شود و تا بعد از انتخابات ادامه دارد اگر ریس شد که به جای حس تکلیف از خدمت استفاده می کند وگرنه صبر می کند در انتخابات بعدی تا دوباره حس تکلیفش بگیرد، آن قدر این کار ار ادامه می دهد تا این حس تکلیف شگوفا شد و به حس خدمت(قدرت) برسد
البته یک نکته مهم دیگر هم در این میان مطرح است آنهم تعریف مردم است که به احتمال زیاد همین نکته سبب بروز چنین اختلاف نظراتی شده است
اصول از دید بعضی ها "مردم" همان کسانی هستند که از آنها حمایت می کنند چون با دعوت همین عده پا به عرصه انتخابات می گذارند و بعد از انتخاباب شدن به همین یک عده خدمت می کنند که در هر دو مرحله این عده را مردم یم نامند.