گر رو کنی به من پر خطا، گناهست
ای دور زگناه و خطا، یکی هم گناه کن
گر یاد من کنی به غیابم به اشتباه
ای جان عالمین کمی هم اشتباه کن
من دور نیستم ز فقیران خان تو
ای وادی کرم به گدایت نگاه کن
گویند که پا ننهی بر سرای پَست
این دل سیاه خانه است، ولی آن شباب کن
گر یوسفی به عالمی و دل عالمی بری
من جزء عالمم کمی یم خطاب کن
من عاصیم به سرای کرامتت
یکبار هم شده مرا هم عجاب کن
دانم که گوهری و عالمی از برای تو
ای جان من، چه میشود مراهم میِ ناب کن
گر من سیاهم ، نمی شود رو کنی به من
یک رخ نما، یا لا اقل با من عطاب کن
این شعر که هیچ نداشت از اصول شعر
با لطف خود به حد توانم حساب کن