نهِ ده

نوشته های محسن فینی زاده

نهِ ده

نوشته های محسن فینی زاده

نهِ ده
بایگانی

انسان برای اینکه مشخص کند چه کسی بشود سه متغیر دارد:

اول: استعداد ها و توانایی های فردی :  انسان عادی در هیچ موضوعی بی استعداد نیست ویا در هر موضوعی یک حداقل استعداد را دارد، توانایی هم اکتسابی است

دوم: نیاز جامعه، این نیاز ها قدری نسبی و کفایتی است یعنی اینکه ما به شغل پزشک نیاز داریم اما به تعداد خاصی و نیز اینکه ما الان به مهندس هوا و فضا نیازداریم و لی روز جامعه فقط به شکار چی نیاز داشت.

سوم: اعتقادات و فرهنگ: این موضوع کمی پیچیده است اما مختصر آن به بحث دین و فرهنگ جامعه برمیگردد، مثلا در موضوع ارزش ها در یک جامعه بعضی شغل ها ارزش است بعضی ضد ارزش و در جامعه دیگر عکس این

محور صحبت ما به هر سه موضوع می پردازد اما تاکید خاصی به بحث دوم و بعد سوم داریم چون پیش فرض این است که با تربیت و تعلیم تا حدی می توان توانایی به دست آورد البته خود این مطلب به صورت کامل مطلق نیست.

سوال این است: جامعه ما در آینده به چه کسانی نیاز دارد؟

روز ما به سخنوران خوبی نیاز داشتیم، زمانی به رزمندگان خوبی ، مدتی به مهندسین خوبی ، چندی قبل به پزشکان خوبی ، حالا هم بحث هسته ایی.

کلمه نیاز داشتیم به معنی اینکه الان نیاز نداریم و یا قبل از آن نیاز نداشتیم نیست یلکه معنی اش بیشتر نیاز داشتن یا مهمترین نیاز است

وقتی یک نفر در حال حاضر مهندس هسته ایی است و به عنوان یک شخص مفید برای جامعه شناخته می شود شاید حدود 6 یا 8 سال پیش این نیاز را متوجه شده و حرکت کرده تا امروز کاربرد مهمی داشته باشد تا به حدی که یک تیم ترور برای از بین بردنش از آن سوی جهان کلی طراحی کنند.

بحث حول این محور است که کشور ما در 7 یا 8 سال آینده و یا شاید زوردتر در حدود 4 یا 5 سال آینده به چه چیز هایی بیشتر احتیاج دارد.

اگر پیام انقلاب را برای صدور و فراگیر شدن ارزشهای انقلاب  در عین اصلاح شدن وضع معیشتی مردم را آرمان خودمان بدانیم و یا هر تعبیر دیگری، نیازمند سه بحث هستیم

اول: تعریف صحیح آرمان و تولید مانیفست

دوم: انتقال پیام

سوم: مصداق اجرای مانیفست و عملی کردن تئوری ها

به زبان ساده تر باید گفت:

اول: مبانی صحیح و اسلامی هر علمی

دوم: رسانه

سوم: وضعیت بهبود یافته جامعه خودی به عنوان الگو

در بخش اول شاید تمام مواد خام آماده باشد جلسات راهبردی رهبری با موضوعاتی مانند خانواده یا آزادی، وصیت نامه امام و یا بسیار از منابع شیعی اما این مواد خام هنوز خودش را به صورت علوم نشان نداده، مثلا ما هنوز یک علم کامل و مشخص و منحصر به فرد به عنوان مدیریت و یا اقتصاد و یا... نداریم بیشتر علوم انسانی- البته تالیفاتی هست اما در حد اینکه ما ادعا کنیم علوم قابل رقابت هست به نظر این طور نمی رسد، سیستم اقتصادی ما مانند کشور های غربی روز به روز به بانک و مباحث لبیرالی نزدیک میشود ، تقسیم ثروت ما تا چند سال پیش-قبل از اصل 44- به سمت سیستم دولت محور بود و علومی از این قبیل، ما در آینده در این بخش نیازمند افراد متعهد هستیم هم در حوزه و هم در دانشگاه که این علوم را استخراج کنند و به صورت قابل قبول امروز در بی آورند.

برای واضح تر شدن بحث بهتر از رشته خودم مثالی بیان کنم، در مدیریت صنعتی که قرار است مثلا صنعت را به عنوان منبع تولید مدیریت کند در حال خاضر کتاب و یا منبع واقعا اسلامی و ایرانی وجود ندارد-کتبی هست که برای اصول غربی احادیث و آیات پیدا کرده است ولی این علوم اسلامی نیست- تاز مانی که صنعت و مدیریت صنعت ما از خودمان نباشد و یک علم چند ریشه ایی باشد ایران خودرو و سایپا ما همین هست که هست، جنس را پیش فروش می کنند آخر هم برشکسته می شوند، در صنعت رایانه در بخش سخت افزار ما هنوز ساکت هستیم، و در بسیار از این موارد که علت اولیه آن نبود علوم اسلامی در مراکز تربیتی و تعلیمی ماست

بخش دوم رسانه حرکت های  سال اول انقلاب میشود گفت آنقدر کم بوده که قابل بیان نیست بیشتر کشور به پرورش محدود افراد بسیار نخبه تمایل داشت که رد شاخص های غیر رسانه ایی بودند اما با تاکید رهبری  و نیاز حیاتی حرکت های مردم محور چند سال اخیر که بعد از فتنه و بیداری اسلامی خوب بوده است است، امید است با جریان سازی که در حال انجام است ادامه پیدا کند ، ان شا الله تا 2 یا 3 سال آینده بتوانیم بگوییم رسانه ایی برای انقلاب داریم.

 کسانی که چند سال پیش - بعد از جربان فتنه- در بُعد رسانه احساس خطر کردند امروز حرکت هایی را راه انداخته اند که ثمرات آن را در سطح وبلاگ ها، گروه های مستند ساز و حتی شبکه اجتماعی می توان دید

سومین بخش شاید بخشی باشد که باید به جد در مورد آن تامل کرد، اگر در بخش قبل حرکت هایی شده است این بخش قدر عقب تر است این موضوع به سه دلیل است

اولا اینکه انقلاب کشور را در شرایط خوبی تحویل نگرفت و فقر شدید و فاصله تبقاطی در جامعه شدید بود.

دوم کینه اندوزی ها و کارشکنی های 30 و چند ساله گذشته مانند جنگ و بلوکه کردن دارایی ها

سوم افرد معلوم حالی به ظاهر به اسم اسلام به انقلاب صدمه زدند و نگرش های کمونیستی و لیبرال خود را به اسم اسلام در جامعه اجرا کردند، وجود 80 درصد اقتصاد در دولت تا قبل از اصل 44 و یا نظام کُپن محور از یک سو و از سوی دیگر وجود نگرش لیبرالی در مباحث مالی مانند تعدد بانک ها و جدایی نظام اقتصادی و نظام مالی از هم و نگاه به پول به عنوان یک کالا.

لازمه بخش سوم به کار گیری علوم از بخش اول است، ما هنوز اقتصاد اسلامی مرحله به مرحله نداریم که مدیران اجرایی بتوانند آن را ریز به ریز انجام دهند، در مباحث مانند تفکیک جنسیتی در دانشگاه های شاهد بودیم نگرشهای متعددی وجود داشت که سر منشا از عدم وجود نگرش واحد برخواست از مبانی بود.

بعد از کامل شدن بخش اول حالا نیازمند افراد شجاعی هستیم که آنها را به عمل برسانند.

به صورت کلی اولویت های آینده کشور :

الف- کسانی که با سواد علمی بالا علوم اسلامی و بومی را مخصوصا در علوم انسانی-  تولید کنند، اولویت با علومی است که مستقیم با معیشت مردم سر و کار دارد

ب- تربیت مدیرانی که شجاعانه این علوم را به عمل برسانند، مدیرانی مثلا در صنعت که بتوانند مدیریت صنعتی را اعمال کنند،

نه صرف علم کار ساز است و نه صرف شجاعت، نیاز به علم صحیح و عمل صحیح است

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی