چهارم شهریور سال هشتاد وهشت بود و دیدار دانشجویان و نخبگان علمی با حضرت آقا، چی شد ما را راه دادن صف اول، اون وقت ها هنوز درگیر فتنه بودیم، تمام وجود ما را شور و هیجان گرفته بود که این فتنه چه می شود، همه دنبال محاکمه کردن از این حرف ها بودند اما آقا با صلابت و آرام مثل کوه .
یادم هست آن وقت ها بحث فتنه و محاکمه آنها داغ بود، موضوع مشائی و دوستان هم جاری و اون طرفی ها بحث کهریزک و کوی دانشگاه را مطرح می کردند.
اگر کسی به ما حرفی می زد با هیجان و تند حرف می زدیم ، البته دانشگاه خودمان خبر زیادی نبود.اما تو خیابان ها تا دلت بخواهد حرف بود. آن وقت ها قدری سرمان داغ بود در جریان چند ماه پیش از این دیدار با رفقا از میدان فردوسی راه می افتادیم تا انقلاب با میر حسین چی ها بحث می کردیم.
حرف های آقا آنقدر آرامش بخش بود که انگار آب بریزند روی آتش
-----------------
1- اگر دنبال من می گردید، نا متعارف ترین فرد در تصویر بنده حقیر هستم
2- بعضی بخش های آن دیدار:
حمایت رهبر از همه دولت ها ، نظر هبر در مورد مجازات فتنه گران