خـون نـداریم به دل تا به سر بـاده بریزیم
جـان نـداریم به کف تا پی دلـداره بریزیم
دم نداریم به لـب تا پی احساس جـدیدی
گُوهر از بهر رخش چون دل صد پاره بریزیم
آن دو چشمی که تو دادی به منش هرچه بگویند
خوش عزیز است اگر اشک پی نـاقه بریزیم
من نه خود در ره دلدار چنین مرثیه خوانم
او به من گفت که وصف غـمش،نامه نویسیم
محسن جان نظرت راجع به این برنامه چیه؟
http://daftare-mashgh.ir/post/526