ارائه دهنده: محسن فینی زاده
مقدمه
نوروز یکی از کهنترین جشنهای به جا مانده از دوران ایران باستان است، و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن میگیرند. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب میشود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است.
زمان نوروز
جشن نوروز از لحظه اعتدال بهاری آغاز میشود. در دانش ستارهشناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیمکره شمالی زمین به لحظهای گفته میشود ،که خورشید از صفحه استوای زمین می گذرد و به سوی شمال آسمان میرود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده میشود، و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است. نوروز در تقویم میلادی با ۲۱ یا ۲۲ مارس مطابقت دارد.
در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده میشود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته میشود و روز آغاز سال محسوب نمیشود.
واژهٔ نوروز
واژه نوروز یک اسم مرکب است که از ترکیب دو واژهٔ فارسی «نو» و «روز» به وجود آمده است. این نام در دو معنی بهکار میرود: ۱) نوروز عام: روز آغاز اعتدال بهاری و آغاز سال نو 2) نوروز خاص: روز ششم فروردین با نام «روز خرداد»: ایرانیان باستان از نوروز به عنوان ناوا سرِدا یعنی سال نو یاد میکردند. مردمان ایرانی آسیای میانه نیز در زمان سغدیان و خوارزمشاهیان، نوروز را نوسارد و نوسارجی به معنای سال نو مینامیدند.
فلسفه و علل پیدایش جشن نوروز
منشا و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. در برخی از متنهای کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن ها، کیومرث بهعنوان پایهگذار نوروز معرفی شده است. پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.
برخی از روایتهای تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت میدهد. بر طبق این روایتها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل بازمیگردد. همچنین در برخی از روایتها، از زرتشت بهعنوان بنیانگذار نوروز نام برده شده است. اما در اوستا (دست کم در گاتها) نامی از نوروز برده نشده است.
اما به صورت کلی روزهای خاصی در تاریخ کشور باستانی و متمدن ایران وجود دارد که یادآور حکایتها و وقایعی مهم و تأثیرگذار است.درباره فلسفه و علل پیدایش جشن نوروز نظرات متفاوتی وجود دارد که برخی از این نظرات در اینجا آمده است.
با توجه به روایتهای افسانهای اسطورهای ایران آغاز پیدایش جشن نوروز را به جمشید، چهارمین پادشاه پیشدادی ایران نسبت دادهاند. قدمت این اسطوره به عصر هند و ایرانی میرسد.
برخی گفتهاند جمشید که به زبان فارسی جم و به زبان عربی «منوشخ» نامیده میشد در جهان سیر میکرد، هنگامی که به آذربایجان رسید، با تاج و تختی مرصع بر بلندای نقطهای در مشرق جای گرفت و روشنایی آن تاج و تخت در هنگام طلوع خورشید مردمان را خیره کرد و آن روز را روز نو خواندند و جشن گرفتند و لفظ «شید» که در پهلوی به معنای شعاع است بر نام وی افزودند و پادشاه را جمشید نامیدند و رسم نوروز جاودانه و پایدار شد.
از برپایی مراسم و آیینهای نوروزی در دوران هخامنشی اطلاع دقیقی در دست نیست و تنها برخی از پژوهشگران چون فیلندر معتقدند که حجاریها و سنگنگارههای باقیمانده از دوران هخامنشی نشاندهنده مراسم نوروزی در تختجمشید است. این آثار نمایشی از تقدیم هدایا از جانب اقوام و ملل تابع هخامنشیان به حضور پادشاه است.
از چگونگی برگزاری نوروز در روزگار اشکانیان آثاری در دست نیست.شادروان پور داوود مینویسد: «هر چند اشکانیان، ایرانینژاد و زرتشتیکیش بودند ولی تسلط 80 ساله یونانیان موجب شد که آنان در باب آداب و رسوم ایرانی بیقید شوند و شاید در پایان دوره حکومت 476 ساله دوباره ملیت ایران قوت گرفت.»
در دوران ساسانی، مراسم عید نوروز را بین شش تا سی روز برگزار میکردند و روز ششم فروردین یا نوروز بزرگ را خرداد روز مینامیدند و این روز را متعلق به فرشته مقدس خرداد میدانستند.
پیروان آیین مزدیسنا همچنین معتقد بودند که زرتشت (650 سال پیش از میلاد مسیح) در این روز متولد شده و در همین روز مقدس با خداوند به راز و نیاز پرداخته است و این روز برای ایرانیان محترم و مقدس شمرده میشد.
پادشاهان ساسانی نیز در دربارهای خود آیینهای نوروز را با شکوه خاصی برگزار میکردند و شاه پنج روز اول یا «نوروز عامه» بار عام میداد و به رفع حاجتهای مردم میپرداخت، سپس «نوروز خاصه» یا نوروز بزرگ را که از روز ششم فروردین آغاز میشد به خود و نزدیکانش اختصاص داده و به جشن و شادمانی میپرداختند و نواهای خاص نوروز در این ایام در دربار پادشاه نواخته میشد.
از رسوم رایج این روزگار آن بود که مردم در بامداد عید نوروز به یکدیگر آب میپاشیدند و شکر هدیه میدادند. دلبستگی ایرانیان به سنتهای گذشته خود موجب شد که نوروز که سمبلی از عظمت و شکوه آنان بود، در سراسر دوران اسلامی، حتی در دوران خلفایی که اعتنایی به این رسومات نداشتند، برپا شود و آشنایی و آگاهی فرمانروایان اموی و عباسی از آیین هدیه دادن به حاکمان دلیلی برای گرایش فرمانروایان عرب به برگزاری نوروز شد.
با کاهش قدرت و نفوذ عربها بر دولتهای ایرانی و ایجاد حکومتهای مستقل چون صفاریان و سامانیان و تعلق خاطر پادشاهان ایرانینژاد به اجرای رسومات ایرانی، موجب احیای نوروز و برگزاری باشکوه این جشن شد.
ابوالفضل بیهقی نیز در قسمتهای مختلف تاریخ خود اشاراتی به دادن هدیه در نوروز مهرگان کرده است که نشان دهنده تداوم رسومات نوروزی در دوره غزنویان میباشد.با روی کار آمدن حکومت صفوی و رسمیت یافتن مذهب تشیع، برخی از آداب اسلامی با آیینهای نوروزی درآمیخت و تلاش عالمان شیعه در جمعآوری احادیث و روایات معصومین در رابطه با نوروز، بر رونق بیشتر این جشن افزود.
برای مثال در حدیثی از علامه محمدباقر مجلسی به نقل از امام جعفر صادق(ع: آمده است که امام صادق(ع) نوروز را روزی فرخنده و خجسته و روزی که در آن آدم آفریده شده معرفی میکند.
از طرف دیگر برخی پژوهشگران ، ریشه تاریخی این جشن را به « جمشید پیشدادی » نسبت می دهند و نوروز را «نوروز جمشیدی » می خوانند . این گروه معتقدند که جمشید شاه بعد از یک سلسله اصلاحات اجتماعی بر تخت زرین نشست و فاصله بین دماوند تا بابل را در یک روز پیمود و آن روز (روز هرمزد یا اورمزد) از فروردین ماه بود. چون مردم این شگفتی از وی بدیدند جشن گرفتند و آن روز را «نوروز» خواندند.فردوسی شاعر بزرگ پارسی گوی نیز در شاهنامه پیدایش نوروز را به جمشید شاه نسبت مى دهد.
بارش باران های بهاری، برآمدن شکوفه ها و برگ آوردن درختان، طولانی شدن روزها و ساعات روشنایی، گذشتگان را بر این اعتقاد راسخ کرده بود که نوروز، زمان پیدایش و آفرینش جهان است. ایرانیان باستان معتقد بودند که از اولین روز فروردین، روان بهشتیان همه به این کیهان بازمی گردند و هر یک به میهن و موطن خود فرستاده می شوند. حتی دوزخیان در این روز به همراه روان بهشتیان به زمین فرستاده می شوند تا مانند کسی که به سفر برود و پس از دیر زمانی به وطن خویش بازگردد، با فرزندان خویش به خوشی پردازد و پس از ده روز به دوزخ باز گردد. جامعه ایران در گذشته به شادی به عنوان عنصر نیرو دهنده به روان انسان، توجه ویژه ای داشتند. آنها براساس آیین زرتشتی خود چهار جشن بزرگ و ویژه تیر گان، مهرگان، سده و اسپندگان را همراه با شادی و سرور و نیایش برگزار مى کردند. در این بین نوروز بنا به اصل تازگی بخشیدن به طبیعت و روح انسان همچنان پایدار ماند. گرچه با توجه به قانون تغییر پدیده های فرهنگی، نوروز هم ناگزیر نسبت به گذشته با دگرگونی هایى همراه است.» سر آغاز جشن ِ نوروز، روز نخست ماه فروردین (روز هرمزد یا اورمزد) است و چون برخلاف سایر جشن ها برابری نام ماه و روز را به دوش نمی کشد ، بر سایر جشن ها ی ایران باستان برتری دارد. در مورد پیدایی این جشن افسانه های بسیار است ، اما آنچه به آن جنبه ی راز وارگی می بخشد ، آیین ها ی بسیاری است که روزهای قبل و بعد از آن انجام می گیرد. اگر نوروز همیشه و در همه جا با هیجان و آشفتگی و درهم ریختگی آغاز می شود ، حیرت انگیز نیست چرا که بی نظمی یکی از مظاهر آن است.
جشن جهانی نوروز
جشن جهانی نوروز نام همایشی است که در آن، سران کشورهایی که نوروز را جشن میگیرند گردهم میآیند و این آیین باستانی را گرامی میدارند. این گرامیداشت در روزهای نوروز انجام میشود و کشورهای صاحب نوروز -بیشتر کشورهای جنوب غربی آسیا، آسیای میانه، قفقاز، شبه قاره هند و بالکان- در آن شرکت میجویند و هر ساله یکی از این کشورها میزبان جشن جهانی نوروز است.
تاریخچه
جشن نوروز به عنوان باستانیترین جشن تمدن بشری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به ثبت رسیده است. بنابر مدارک تاریخی بدست آمده، در زمان هخامنشیان نمایندگانی از اقوام مختلف در شهر پارسه گرد میآمدند و این روز را جشن میگرفتند.
نوروز را در بیشتر کشورهای خاورمیانه، آسیای میانه، قفقاز، شبه قاره هند و بالکان جشن میگیرند از جمله در ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ترکیه، آذربایجان، قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان، پاکستان.
جغرافیای پهناور جشن نوروز و همزمانی آن با بهار طبیعت در نیمکرهٔ شمالی و پیشینهٔ باستانی آن و تأکید این جشن بر نوعدوستی و مهرورزی در میان جهانیان، باعث توجه سازمان ملل و دیگر کشورها به نوروز شد.
جشن نوروز با همکاری سه کشور فارسیزبان ایران، افغانستان و تاجیکستان در نوروز ۱۳۸۷ در شهر دوشنبه و در نوروز ۱۳۸۸ در مزار شریف برگزار شد.
در ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشیدی، نوروز توسط سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو)، به عنوان میراث جهانی، به ثبت جهانی رسید. و بنا به پیشنهاد جمهوری آذربایجان، مجمع عمومی سازمان ملل در نشست ۴ اسفند ۱۳۸۸، ۲۱ ماه مارس را بهعنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشهٔ ایرانی بهرسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن میگیرند توصیف شدهاست.
نخستین دوره «جشن جهانی نوروز» در روز ۷ فروردین ۱۳۸۹ در تهران برگزار شد. در این جشن، رئیسانجمهور ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و عراق؛ وزیر امور خارجهٔ جمهوری آذربایجان و معاون نخستوزیر ترکیه حضور داشتند. علاوه بر این سفیران کشورهای صاحب نوروز نیز در این همایش شرکت کردند.
اهداف:
باتوجه به اهمیت موضوع و آیین نوروز در کشور های مختلف و توجه به بعد بین فرهنگی و بین الملل نوروز ایم اهمیت احساس می شود تا با شناخت هرچه بیشتر آیین های نوروز در کشورهای مختلف از این ظرفیت در جهت منافع مشترک ملت ها استفاده شود.
از طرف دیگر با توجه به وجود هجمه فرهنگی غرب علیه دیگر کشورها مخصوصا کشور ما می توان با بررسی این آیین ها و حمایت از آنها و نشر در میان کشورها منطقه در مقابل این تهاجم سدی درست کرد.
در ضمن وجود چنین آیین هایی چه آنهایی که به صورت مشترک در بین چند کشور در حال حاضر انجام می شود و چه آنهایی که منحصر به یک کشور هستند سبب نزدیکی بیش از پیش دولت ها و ملت ها صاحب آیین های نوروزی شده که این امر از جهت فرهنگی، اجتماعی، بین الملل و حتی اقتصادی حائز اهمیت است.
سوال تحقیق:
در این تحقیق در صدد ان هستیم که آیین های نوروز را در کشور های مختلف صاحب نوروز بررسی کنیم.
روش تحلیل و تجزیه:
برای بررسی آیین نوروز در کشور های مختلف از روش مطالعه کتابخانه ای در این تحقیق استفاده شده است.
و مراد از کشور های صاحب آیین نوروز کشورهایی هستند که به نام آنها نوروز ثبت جهانی شده و بعضی کشور های مطرح.
جمهوری اسلامی ایران
نوروز در ایران جشن آغاز سال نوست. ایرانیان امروز تعدادی از آیینهای نیاکان را از یاد برده یا شکل آن را تغییر دادهاند، از جمله نوروزخوانی یا به راه انداختن حاجی فیروز. همچنین تعدادی رسم جدید بر آن افزودهاند، چون خریدهای مفصل نوروزی، شلیک کردن توپ، تحمل راهبندانهای خیابانها در ماه پایانی سال!، تماشای سریالهای نوروزی، پرداخت عوارض شهری و تعیین نرخ جدید کالا و خدمات در سال نو!
نوروز در ایران همراه است با سفره هفت سین، خانهتکانی، درست کردن و خوردن سبزیپلو با ماهی در شب آغازین سال نو، دید و بازدید، دریافت و دادن عیدی، تهیه شیرینی و آجیل، مسافرت و...
خرید نوروزی
از ورود برج اسفند یعنی ماه حوت بود که کم کم اندیشه عید نوروز در دل های اغنیا و غم وغصه آن به خاطر فقرا نشسته و جنب و جوش دادوستد در بازارها و دکاکین ظاهر گشته ، مردم به تهیه وسایل عید برمیخاستند و مقدم بر همه رخت و لباس دوخته و ندوخته برای خود واطفال بود که دغدغه و وقت زیادتر میطلبید.
البسه عید اطفال غالبا از رنگهای زنده سبز وسرخ و زرد و آبی تهیه میشد که نشاط داشته باشدو بعد از آن نوبت کفش و کلاه و احیانا جوراب میرسید که میبایست خریداری میشد.
خانه تکانی :
بعد از آسوده شدن از رخت و لباس و کفش و کلاه خود و بچه ها نوبت به خانه تکانی میرسیدو این سنتی بود که در خانه هیچ اعیان و گدایی تعطیل پذیر نمی گردید و کل و جزء خانه باید بیرون ریخته و پاکیزه و نظیف و شسته و گردگیری شده و مرتب به جاهای خود عودت داده میشدند و با همین خانه تکانیهای عید هم بود که اشیای زاید یک ساله بیرون ریخته و دلها به دریازده شده و حلبیها که بیش از قیمت خود پول لحیم کاری برده بود و چراغ موشی های نشتی که به کلفتی خود به اطرافشان قره قروت چسبیده و به داخلشان گچ ریخته شده بود و شیشه پیله های شکسته بی مصرف مانند کاسه پیاله های ترک خورده و لب پریده که تا این هنگام دل به طرد و دور افکندنشان راضی نمی گردید، به بیرون افکنده شده یا برای فروش به دوره گردها، کنارگذاشته میشدند
در این خانه تکانی ها اطاق ها کاملا از اشیا واثاث تخلیه گردیده و جزء و کل آن به حیاطهاریخته شده تا پس از نظافت و خاک گیری وشستشو به جاهای خود برگردانده شوند و ایضا درهمین خانه تکانی ها بود که قیافه اطاقها تغییرات کلی یافته و ظروف چینی مکان عوض کرده و به جای دیگر قرار میگرفت و تنوعی به وجودمی آورد.
خانه تکانی هم به این نکته اشاره دارد ؛ نخست درهم ریختگی ، سپس نظم و نظافت. تمام خانه برای نظافت زیر و رو می شد. در بعضی از نقاط ایران رسم بود که حتی خانه ها را رنگ آمیزی می کردند و اگر میسر نمی شد ، دست کم همان اتاقی که هفت سین را در آن می چیدند ، سفید می شد. اثاثیه ی کهنه را به دور می ریختند و نو به جایش می خریدند و در آن میان شکستن کوزه را که جایگاه آلودگی ها و اندوه های یک ساله بود واجب می دانستند. ظرف های مسین را به رویگران می سپردند. نقره ها را جلا می دادند. گوشه و کنار خانه را از گرد و غبار پاک می کردند. فرش و گلیم ها را غاز تیرگی های یک ساله می زدودند و بر آن باور بودند که ارواح مردگان ، فروهر ها (ریشه ی کلمه ی فروردین) در این روز ها به خانه و کاشانه ی خود باز می گردند ، اگر خانه را تمیز و بستگان را شاد ببینند خوشحال می شوند و برای باز ماند گان خود دعا می فرستند و اگر نه ، غمگین و افسرده باز می گردند. از این رو چند روز به نوروز مانده در خانه مشک و عنبر می سوزاندند و شمع و چراغ می افروختند.در بعضی نقاط ایران رسم است که زن ها شب آخرین جمعه ی سال بهترین غذا را می پختند و بر گور درگذشتگان می پاشیدند و روز پیش از نوروز را که همان عرفه یا علفه و یا به قولی بی بی حور باشد ، به خانه ای که در طول سال در گذشته ای داشت ، می رفتند و دعا می فرستادند و می گفتند که برای مرده عید گرفته اند.
سبز کردن سبزه
پس از آن نوبت سبزکردن سبزی میرسید که به نسبت (سنگینی و سبکی ) دست سبزکننده ، ازبیست تا ده روز به عید مانده صورت میگرفت واین نیز به این ترتیب بود که زن خانه به تعدادجمعیت خانواده ، مشت مشت گندم ، عدس ، ماش و یا هر چه خواسته عقیده شان بود به طوریکه بعد از مشت کردن و به طرف ظرف بردن چیزی ازمشتش به زمین نیفتد، برداشته و در ظرفی سفالین میریخت و با هر مشت ، نیت سلامتی و تندرستی وخوشی و خوشبختی و مال و گشایش و آنچه را که به هر یک از افراد مربوط میگردید، کرده ، آب نیم گرم ریخته ، در جای گرم و اگر هوا زیاد سردبود و جای گرم نبود، در پای کرسی میگذاشت وهر روز آب خورد رفته اش را به اومی رساند تادانه ها در ظرف کجه (نیش ) زده و به سفیدی گرایند.
آنگاه آن را در دستمال ریخته و سه روز نیز بارطوبت معتدل در دستمال نگاه میداشت تانقره ای شده و کاملا نیش هایش بالا بیاید. سپس دردوری مسی یا بشقاب و دوری چینی و مانند آن ویا مطابق جمعیت خانه در ظروف کوچک و بزرگ پهن کرده و رویش را دستمال میکشید و آب پاشیده و روزها در معرض آفتاب و شبها درگرمترین اطاق یا مکان میگذاشت تا سبزه ها رخ کشیده و رو به سبزی بیاورند، آنگاه روبان قرمزی به دورش بسته ، پاپیون مانند گره زده و با گلهای پارچه ای رنگارنگ که به اطراف روبان میدوخت ، آن را زینت کرده و آماده مینمود.
چهار شنبه سوری :
آتش در نزد ایرانیان باستان نماد روشنی، پاکی، طراوت، سازندگی، زندگی، تندرستی و در پایان بارزترین نماد خداوند در روی زمین است. آنها عقیده داشتند که آتش میتواند ناپاکیها ، پلیدیها و تاریکیها را از میان ببرد. بنابر این در میان جشنهای مهم ایرانیان به جشنهای مخصوص آتش برخورد میکنیم و از آن میان دو جشن آتش از بقیه معروفتر و مهمترند: جشن سده و جشن سوری. بطور کلی ایرانیان پیش از فرا رسیدن هر جشن مذهبی ،به آتشکدهها میرفتند و به نیایش میپرداختند اما رسم آتش افروزی پیش از عید بسیار کهنه و قدیمی است و حتی به دوران هند و اروپایی بر میگردد. این آتش در دوره ساسانیان گویا در شب آغاز «همس پت میدم گاه» ششمین گاهنبار افروخته میشد . انتخاب این زمان برای این جشن شاید از این جهت بود که تصور میشد فروهرها با دیدن دود وآتش جایگاه دودمان خویش را خواهند شناخت و بدان سو پرواز خواهند کرد . که از دو کلمه ی چهارشنبه ( منظور آخرین چهارشنبه ی سال ) و سوری که همان سوریک فارسی و به معنای سرخ باشد و واژه «سوری» (صفت پهلوی سوریک) در فارسی به معنی «سرخ» بوده و چنان که پیداست، به آتش اشاره دارد. البته «سور» در مفهوم «میهمانی» نیز در فارسی به کار رفته است. در کل به معنای چهارشنبه ی سرخ ، مقدمه ی جدی جشن نوروز بود. در ایران باستان بعضی از وسایل جشن نوروز از قبیل آینه و کوزه و اسفند را به یقین شب چهارشنبه سوری و از چهارشنبه بازار تهیه می کردند. بازار در این شب چراغانی و زیور بسته و سرشار از هیجان و شادمانی بود و البته خرید هر کدام هم آیین خاصی را تدارک می دید. غروب هنگام بوته ها را به تعداد هفت یا سه (نماد سه منش نیک) روی هم می گذاشتند و خورشید که به تمامی پنهان می شد ، آن را بر می افروختند تا آتش سر به فلک کشیده جانشین خورشید شود. ما وقتی برآتش میرقصیم میخواهیم با زبان بیزبانی با خود بگوییم که آنچه در یکسال گذشته از دروغ و بدکاری از من سر زده است را اکنون میخواهم با شعلههای آتش از خود بزدایم . ما وقتی در مراسم چهارشنبه سوری بر آتش میرقصیم به آتش میگوییم که «زردی من از تو، سرخی تو از من.» زردی نشانه زردرویی و شرمندگی از خطا، و همچنین نشانه غم و اندوه است، و سرخی نشانه سرخرویی و پاکدامنی، و همچنین نشانهی شادبودن است. در بعضی نقاط ایران برای شگون ، وسایل دور ریختنی خانه از قبیل پتو ، لحاف و لباس های کهنه را می سوزاندند. آتش می توانست در بیابان ها و رهگذر ها و یا بر صحن و بام خانه ها افروخته شود. وقتی آتش شعله می کشید از رویش می پریدند و ترانه هایی که در همه ی آنها خواهش برکت و سلامت و باروری و پاکیزگی بود ، می خواندند. آتش چهار شنبه سوری را خاموش نمی کردند تا خودش خاکستر شود. سپس خاکسترش را که مقدس بود کسی جمع می کرد و بی آنکه پشت سرش را نگاه کند ، سر ِ نخستین چهار راه می ریخت. در باز گشت در پاسخ اهل خانه که می پرسیدند:
"کیست؟"
می گفت: "منم."
- " از کجا می آیی؟"
- "از عروسی... "
- "چه آورده ای؟"
- "تندرستی..."
شال اندازی : از آداب چهارشنبه سوری بود. پس از مراسم آتش افروزی جوانان به بام همسایگان و خویشان می رفتند و از روی روزنه ی بالای اتاق (روزنه ی بخاری) شال درازی را به درون می انداختند. صاحب خانه می بایست هدیه ای در شال بگذارد.
از یکی دو روز به شب چهارشنبه سوری مانده ،آب های حوض و حوضچه های خانه را خالی وعوض میکردند به این صورت که قبلا زن ها ظروف دم دستی و سپس هر چیز کثیف و شستنی خود مانند البسه ، علی الخصوص لباس های زیر را داخل هم شسته ، آب کشیده و به روی بند پهن میکردندو به نیت اتصال خانواده از بغل به همشان گره میزدند.
بعد از آن کمی سرکه و زغال به هر کدام ازحوض و حوضچه ها ریخته و آب حوض کش خبرمی کردند یا دسته جمعی کمک کرده و آنها راخالی و آبهایشان را به نیت بیرون ریختن سیاهی وترشی و چرک دلی از خانواده به جوی کوچه میریختند و هرکدام از اهل خانه ، حب نبات یاحبه قندی در آب تازه حوض و حوضچه میانداختند کسی تا در رفتن توپ سال نو وآمدن عمونوروز حق دست زدن به آبی که روشنایی و صفای تازه به خانه آورده ، را نداشته ودرصورت اضطرار باید تا برگزاری چهارشنبه سوری صبر میکردند.
فال گوش :
از دیگر مراسم چهارشنبه سوری فال گوش بود و آن بیشتر مخصوص کسانی بود که آرزویی داشتند. مانند دختران دم بخت یا زنان در آرزوی فرزند. آنها سر چهار راهی که نماد گذار از مشکل بود می ایستادند و کلیدی را که نماد گشایش بود ، زیر پا می گذاشتند. نیت می کردند و به گوش می ایستادند و گفت و گوی اولین رهگذران را پاسخ نیت خود می دانستند. آنها در واقع از فروهر ها می خواستند که بستگی کارشان را با کلیدی که زیر پا داشتند ، بگشایند.
در این شب بود که با فال گوش ایستادن وگوش به سخنان رهگذران دادن ، سرنوشت وآینده سال جدید معلوم میگردید و این نیز چنین بود که هر کس از زن و مرد، که بیشتر آنها را زنان تازه سال و دختران به خانه مانده تشکیل میدادند بعد از غروب این شب ، در پس درهای خانه ها و سرپیچ کوچه ها و بالای بامها که اشراف به کوچه داشته و خفای گذرگاههای کم تردد باشد به گوش دادن فال ایستاده و استراق سمع رهگذران میکردند و اول رهگذری که از آنهامی گذشت و چیزی بر زبان میآورد یا جمعی که با هم حرف میزدند کلماتشان تفال آینده آنهامی گردید به این معنی که مثلا اگر رهگذر، درحرف یا آوازش کلمات پول و مال و وصال و ماننداین ها را آورده یا چند نفری که با هم میگذشتند،شوخی و خنده و نشاط داشته یا سخنان دل آویزسفر و زیارت و عروسی و کسب و رواج و مانند آن را بر زبان میآوردند، دلیل آن را بود که آن سال بر آنها خوش گذشته و کامشان روا و حاجاتشان اداخواهد بود و هر آینه برخلاف اینها سخن از غم وبدبختی و بی کاری و مرض و بیماری و درد وناهمواری و مرگ ومیر و این گونه مسائل به میان میآوردند، نمودار آن بود که در آن سال روزشان تباه و روزگارشان سیاه میبود و بایدانتظار بدبختی ها و مصائب پیش بینی نشده ای راداشته باشند.
فال کوزه :
فال کوزه نوعی تفال زدن از طریق اشعار است. امروزه زرتشتیان این مراسم را در ماه تیریعنی در جشن تیرگان برگزار میکنند. فال کوزه بیشتر جنبه سرگرمی دارد. مراسم فال کوزه امروزه تشریفات سابق را ندارد و به این طریق انجام میشود که هر کس چیزی که نشانه او محسوب میشود مانند انگشتر، حلقه، سنجاق یا غیره را در کوزه میاندازد، سپس اشعاری که امروزه اشعار حافظ است بر کاغذهای کوچکی نوشته تا میکنند و در داخل کوزه میاندازند. پس از آن دختر نابالغی دست در کوزه کرده، یک قطعه شعرو دوباره دست در کوزه کرده یک شیء در میآورد، شعری که از کوزه بیرون آورده شده فال صاحب شیء محسوب میشود.
قاشق زنی :
هم تمثیلی بود از پذیرایی از فروهر ها... زیرا که قاشق و ظرف مسین نشانه ی خوراک و خوردن بود. ایرانیان باستان برای فروهر ها بر بام خانه غذاهای گوناگون می گذاشتند تا از این میهمانان تازه رسیده ی آسمانی پذیرایی کنند و چون فروهر ها پنهان و غیر محسوس اند ، کسانی هم که برای قاشق زنی می رفتند ، سعی می کردند روی بپوشانند و ناشناس بمانند و چون غذا و آجیل را مخصوص فروهر می دانستند ، دریافت شان را خوش یمن می پنداشتند.
از دیگر کارهای این شب قاشق زنی به وسیله زنها و دخترها بود که از دو سه ساعت از شب گذشته که تردد مردم در کوچه ها اندک گشته وآنها به خانه ها رفته بودند، شروع شده ، چادر به سر کرده و همراه پیاله مسی و قاشق چوبی که صدای بم لطیف داشته باشد به پشت در خانه هارفته و به زدن قاشق ها به لب پیاله ها میپرداختندو منتظر میماندند تا از طرف ساکنان منازل چیزی در پیاله های آنها افکنده شود که باز این نیز تفالی بود که به وسیله اشیای دریافتی ، خود را در نیات کامروا یا ناکام میانگاشتند.
آجیل مشکل گشا :
تهیه آجیل مشکل گشا در شب چهارشنبه سوری، فلسفه عمیقی دارد. این آجیل با تشریفات خاصی تهیه میشود و به عنوان نذر تقسیم میگردد. اجزای این آجیل رنگارنگ و زیبا همه از دانههای خوردنی و رستنیهایی است که بیش از هزاران سال پیش از زمین و طبیعت به دست آمده است. در واقع مجموعه آجیل چهارشنبه سوری طبقی است آراسته از هدایا و دهشهای خاک که رابطه انسان و طبیعت را تایید و تاکید میکند. این آجیل در واقع همان لرک یا آجیل گاهنبارهاست. شامل : پسته، بادام، سنجد، گردو، کشمش، برگه هلو، انجیر و خرما . البته امروزه نارگیل ، قیسی، مویز و نبات به آن اضافه شده است.
سفره هفت سین :
در آیین های باستانی ایران برای هر جشن «خوانى» گسترده مى شد که دارای انواع خوراکى ها بود. خوان نوروزی «هفت سین» نام داشت و مى بایست از بقیه خوان ها رنگین تر باشد. این سفره معمولاً چند ساعت مانده به زمان تحویل سال نو آماده بود و بر صفحه ای بلندتر از سطح زمین چیده مى شد. همچنین میزدپان(MAYZADPAN) به منظور پخش کردن خوراکى ها در کنار سفره گماشته مى شد. این خوان نوروزی بر پایه عدد مقدس هفت بنا شده بود.
تقدس عدد هفت از آیین مهر یا میتراست و به سال های دور باز مى گردد. در این آیین هفت مرحله وجود داشت برای این که انسان به مقام عالی و آسمانی برسد. پس عدد هفت از پیش از زرتشت برای انسان عزیز بوده و در آیین های مختلف و به نمادهای گوناگون دیده مى شود، مانند هفت آسمان، هفت دریا، هفت گیاه و... » همچنین اسناد تاریخی از برپایی سفره هفت سین به یاد هفت امشاسپندان خبر مى دهند؛ طبق این اسناد، هفت امشاسپندان مقدس عبارت بودند از: اهورامزدا(به معنی سرور دانا)، و هومن (اندیشه نیک )، اردیبهشت (پاکى و راستی )، شهریور (شهریاری آرزو شده با کشور جاودانی )، سپندارمزد (عشق و پارسایی )، خرداد (رسایی و کمال ) و امرداد (نگهبان گیاهان).
در بسیاری از منابع تاریخی آمده است که «هفت سین» نخست « هفت شین » بوده و بعدها به این نام تغییر یافته است . شمع، شراب ، شیرینی، شهد (عسل)، شمشاد، شربت و شقایق یا شاخه نبات، اجزای تشکیل دهنده سفره هفت شین بودند. برخی دیگر به وجود «هفت چین» در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند. سخنران جامعه زرتشتی در این باره مى گوید: در زمان هخامنشیان در نوروز به روى هفت ظرف چینی غذا مى گذاشتند که به آن هفت چین یا هفت چیدنى مى گفتند. بعدها در زمان ساسانیان هفت شین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در کنار بقیه شین های نوروزی، به نشانه سبزی و جاودانگی بر سر سفره قرارگرفت. بعد از سقوط ساسانیان وقتی که مردم ایران اسلام را پذیرفتند، سعی کردند که سنت ها و آیین های باستانی خود را هم حفظ کنند. به همین دلیل، چون در دین اسلام «شراب» حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را که «سرکه» مى شد انتخاب کردند و اینگونه شین به سین تغییر پیدا کرد.» بعضی نیز معتقدند در جهان فروری مبنای هفت سین را چیدن هفت سینی یا هفت قاب بر خوان نوروزی می داند که به آن هفت سینی می گفتند و بعدها با حذف (یای) نسبت به صورت هفت سین در آمد. او عقیده دارد که هنوز هم در بعضی از روستاهای ایران این سفره را ، سفره ی هفت سینی می گویند .
سمنو : نماد زایش و باروری گیاهان است و از جوانه های تازه رسیده گندم تهیه می شود. شیرین و کرم مانند بوده، از جوانه گندم درست می شود و نشانی از هنر والای آشپزی ایرانی است.
سیب : هم نماد باروری است و زایش. در گذشته سیب را در خم های ویژه ای نگهداری مى کردند و قبل از نوروز به همدیگر هدیه مى دادند. مى گویند که سیب با زایش هم نسبت دارد، بدین صورت که اغلب درویشی سیبی را از وسط نصف مى کرد و نیمی از آن را به زن و نیم دیگر را به شوهر مى داد و به این ترتیب مرد از عقیم بودن و زن از نازایی رها مى شد.
سنجد : نماد عشق و دلباختگی است
سبزه : نماد شادابی و سرسبزى و نشانگر زندگی بشر و پیوند او با طبیعت است. سبزه که معمولا جوانه گندم و یا عدس بوده که نماد نوزایی و تولد دوباره است . در گذشته سبزه ها را به تعداد هفت یا دوازده ( که شمار مقدس برج هاست ) در قاب های گرانبها سبز مى کردند. در دوران باستان در کاخ پادشاهان 20 روز پیش از نوروز دوازده ستون را از خشت خام بر مى آوردند و بر هر یک از آنها یکى از غلات را مى کاشتند و خوب روئیدن هر یک را به فال نیک مى گرفتند و بر آن بودند که آن دانه در آن سال پربار خواهد بود. ایرانیان باستان دانه ها را که عبارت بودند از گندم ، جو ، برنج ، لوبیا ، عدس ، ارزن ، نخود ، کنجد ، باقلا ، حاجیه ، ذرت ، و ماش به شماره ی هفت ( نماد هفت امشاسپند ) یا دوازده ( شماره ی مقدس برج ها ) در ستون هایی از خشت خام بر می آوردند و بالیدن هر یک را به فال نیک می گرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروری خواهد بود. خانواده ها بطور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (= اندیشه ی نیک) ، هوخت (= گفتار نیک) و هوو.رشت (کردار نیک) سبز می کردند و فروهر نیاکان را موجب بالندگی و رشد آنها می دانستند.
سیب : سلامتی و زیبایی است.
سیر : نشان دارو و شفابخشی است.
سماق : نماد رنگ خورشید به هنگام طلوع بوده. ایرانیان باستان بر این باور بودند که با ظهور خورشید نیکی بر بدی پیروز می گردد
سرکه : نشان قدمت و صبر و بردباری است.
سکه : که نماد ثروت و دارایی است . نمادی از امشاسپند شهریور (نگهبان فلزات) است و به نیت برکت و درآمد زیاد انتخاب شده است.
تخم مرغ : که نشان زایندگی است. نماد نژاد و نطفه .
آب : پاکی
ماهی قرمز : طلایی رنگ در تنگ آب نشان زندگی و برکت است . به عنوان نشانه اسفند ماه بر سفره گذاشته مى شود. نماد برج سپری شده ی اسفند .
اسفند : سپند
گل سنبل
آینه : که نماد تصویر پیدایش و روشنائی است بر سر سفره هفت سین گذاشته می شود.
آتشدان : نماد پایداری نور و گرما که بعد ها به شمع و چراغ مبدل شد . در دو طرف آینه دو شمعدان گذاشته می شود و به تعداد فرزندان خانواده شمع روشن می گردد. شمع ها نماد شادی و روشنگری هستند.
شیر : نماد نوزایی و رستاخیز و تولد دوباره
انار : نماد تقدس
گلاب : که باز مانده ی رسم آبریزان یا آبپاشان است . بر مبنای اشاره ی ابو ریحان بیرونی چون در زمستان انسان همجوار آتش است ، به دود و خاکستر آن آلوده می شود و لذا آب پاشیدن به یکدیگر نماد پاکیزگی از آن آلایش است.
گل بید مشک : که گل ویژه ی اسفند ماه است ، نماد امشاسپند سپندار مز
نان : پخته شده از هفت حبوب ، خرما ، پنیر ، شکر ، بَرسَم
کتاب مقدس
نارنج : نماد گوی زمین
و شاخه هایی از درخت مقدس انار ، بید ، زیتون ، سرو و یا انجیر در دسته های سه ، هفت یا دوازده تایی
تبرک آفتاب نوروزی :
به اعتقاد گروهی دیگر از ایرانیان که با نام یزدانی ها شناخته شده اند و در سرزمین های کردنشین و ارمنی نشین زندگی می کنند در این روز خداوند بر مسند خود می نشیند و در حالی که پیامبران و ملایک پیرامونش هستند، سرنوشت آینده مردم را تعیین می کند. گروهی ایرانی بر این عقیده اند که فرخنده ترین ساعات نوروز، ساعات نخستین آفتاب است و در صبح نوروز، خورشید بیشتر از هر زمان دیگر به زمین نزدیک می شود و مردم با نظر کردن به آفتاب نوروزی، خود را متبرّک می کنند. از طرفی آغاز بهار در اساطیر ایران با مفهومی ویژه همراه بوده است که بر مبنای آن، مفاهیم و وقایعی به این زمان نسبت داده می شد. در ایران باستان آیین های مختلفی از جمله آیین های سوگواری نیز انجام می گرفت و گذشتگان در آخرین روزهای زمستان به یاد ارواح درگذشتگان مراسم یادبود برگزار می کردند و روز آغاز بهار را که طبیعت زندگی دوباره می یافت جشن می گرفتند. این سنت دیرین از دیرباز تا کنون ماندگار مانده است و رسم زیارت قبور رفتگان و ادای نذر و خیرات در آخرین پنج شنبه سال از چنین مراسمی به یادگار مانده است. در ایران باستان و پیرامون آن به ویژه در شرق ایران، آیین های سوگواری برای سیاوش در پایان زمستان برگزار می شد و بلافاصله پس از آن مراسم جشن نوروز و رستاخیز طبیعت برپا می شد.
جشن آب ریزگان و سنت شست و شو :
آب و لزوم بارش همواره مسئله ای بوده است که در آیین های نوروزی مورد توجه و تقدس قرار گرفته است. در سفره نوروزی و هفت سین، آب از جمله اقلام عمده است. در تمامی رسوم نوروزی، کاشت سبزه، شست و شو، غسل، پاشیدن آب و سبزه به آب دادن، آب نقش مهمی ایفا می کند و در تمامی این رسوم عقیده ای وجود دارد که برای سال جدید باران و آب کافی که مظهر آبادانی است آرزو کنند. در میان ایرانیان کهن مرسوم بوده است که هنگام سپیده دم نوروز، مردم از خواب بر می خاستند و با آب قنات یا حوض خود را شسته و گاهی با پاشیدن آب جاری، خود را متبرک کرده و از دفع آفات و بلایا دور می کردند. رسم آب ریزان نیز از همین کار شست و شوی نشأت می گیرد. گروهی گفته اند علت این کار آن بوده که زمانی در ایران برای مدت ها باران نبارید و ناگهان بارانی سخت باریدن گرفت. در آن زمان مردم با پاشیدن آب در زیر این باران خود را متبرک می کردند و این رسم از آن پس در ایران ماندگار شد و هر سال مردمان در چنین روز با پاشیدن آب بر یکدیگر، باریدن باران را گرامی می دارند.
حاجی فیروز :
ایرانیان باستان ، نا آرامی را ریشه ی آرامش و پریشانی را اساس سامان می دانستند و چه بسا که در پاره ای از مراسم نوروزی ، آن ها را به عمد بوجود می آوردند ، چنان که در رسم باز گشت ِ مردگان (از 26 اسفند تا 5 فروردین) چون عقیده داشتند که فروهر ها یا ارواح درگذشتگان باز می گردند ، افرادی با صورتک های سیاه برای تمثیل در کوچه و بازار به آمد و رفت می پرداختند و بدینگونه فاصله ی میان مرگ و زندگی و هست و نیست را در هم می ریختند و قانون و نظم یک ساله را محو می کردند. باز مانده ی این رسم ، آمدن حاجی فیروز یا آتش افروز بود که تا چند سال پیش نیز ادامه داشت.
حاجی فیروزها با سیاه کردن چهره و پوشیدن لباس سرخ به خاطرنشاط بخشی و داشتن نام فیروز، که یکی از اسامی بعد از خریده شدنشان بود که صاحبانشان به خاطرشگون به رویشان میگذاشتند، مانند: مبارک ،سعادت ، شربت ، بشیر، زمرد، الماس ، یاقوت وامثال آن .
میر نوروزی :
از دیگر آشفتگی های ساختگی ، رسم میر نوروزی ، یعنی جا به جا شدن ارباب و بنده بود. در این رسم به قصد تفریح کسی را از طبقه های پایین برای چند روز یا چند ساعت به سلطانی بر می گزیدند و سلطان موقت بر طبق قواعدی اگر فرمان های بیجا صادر می کرد ، از مقام امیری بر کنار می شد.
ششم فروردین، نوروز بزرگ :
روز ششم فروردین ماه نزد ایرانیان، قرب و منزلت ویژه ای داشت و آن را عید بزرگ یا نوروز بزرگ نام نهاده بودند و وقایع و حوادث گوناگونی را به آن روز نسبت داده بودند. آن گروه از ایرانیان باستان که روز اول فروردین را روز آغاز آفرینش می پنداشتند، معتقد بودند خداوند در این روز از آفرینش جهان آسوده شد. همچنین در باور اساطیری مردم ایران زمین، در این روز کیخسرو که به پادشاهی رسیده بود و از کار این جهان غمگین گشته بود و آرزوی دنیای دیگر را داشت، موفق می شود پس از ۵ روز عبادت به دنیایی دیگر عروج کند این گروه از مردمان این روز را روزی می دانند که سعادت را میان مردم زمین تقسیم می کنند و آن را روز امید نام نهادند. زرتشتیان معتقدند که در روز ششم فروردین زرتشت متولد شده است و نیز در چنین روزی زرتشت توفیق یافت تا با خداوند مناجات کند - از دیگر وقایع نسبت داده شده به این روز می توان به پیدایی ایران زمین در این روز اشاره کرد. تهمورث دیوبند در این روز اهریمن را به بند کشید و به مدت ۳۰ سال آن را در بند نگاه داشت. فریدون در چنین روزی جهان را میان سه پسرش سلم و تور و ایرج بخش کرد. آرش کمانگیر در این روز مرز بین ایران و توران را با پرتاب تیری تعیین کرد و جانش را در این راه از دست داد. در این روز در پیکر انسان جان دمیده شد و زرتشت آیین مزدیَسنا را در این روز آشکار ساخت. تمامی این روایات به ششمین روز فروردین نسبت داده شده است و از همین رو، این روز را نوروز بزرگ نام نهاده بودند.
سیزده بدر ، جشن طلب باران :
سیزدهمین روز سال نو سیزده بدر است و بنا بر اعتقاد برخی جوانهای قدیم و بسیاری از جوانهای جدید به دلیل نحسی عدد سیزده باید این روز را به بیرون از خانه رفت در پارک یا دشتی نشست و نحسی این روز را بیرون انداخت. رسم بر این است که در این روز دخترهای دم بخت سبزه های هفت سین را که ممکن است از بس گره خورده کره ای شکل شده باشد و به احتمال بیشتر با گره پسرهای دم بخت هم قاطی شده دم رودخانه یا وسط دشت میاندازند تا به اصطلاح سیزده شان بدر شود یا به عبارتی گره بخت شان باز شده و سال بعد سیزده بدر را با همسر های خودشان بیرون بروند. اما این در واقع شکلی است که سیزده بدر این سالها به خود گرفته و در واقع قبلا فلسفه سیزده بدر اینطور نبوده است. روز سیزدهم فروردین روز تیر در تقویم ایرانیان است. ایرانیان برای اینکه آن سال برایشان سالی پر باران باشد از خانه های خود بیرون می رفتند تا در فضای باز یا در کنار رود خانه از ستاره تیشتر یا به عبارتی تیر درخواست باران نمایند .در واقع این سنت هنوز بطور کامل فراموش نشده است و در بسیاری از شهرها یا روستاهای ایران مردم در زمان کمی باران مراسمی از این قبیل را که اغلب با شادی و پایکوبی همراه شده را انجام می دهند از جمله در شهر انارک در نزدیکی نائین خری را مزین می کنند و با شادی از تپه ها پایین می اورند سپس تا پایان شب دف میزنند و آواز می خوانند و بسیاری از قدیمی تر های این شهر اعتقاد دارند که در این زمان باران شروع به باریدن میکند.
اماکنی را که در قدیم آن به سیزده به در میرفتند عبارت بود از بیرون هر دروازه مانند: بیرون دروازه دولت ، زیر سایه درختهای باغ صنیع الدوله و کنار نهرهای منشعب از آن و باغاتی که از آن مشروب میشدند. بیرون دروازه شمیران ، کنار جوی خیابان شمیران و سایه درختهای اقاقیا و زبان گنجشک آن تا باغ صبا وبالاتر. بیرون دروازه دوشان تپه تا خود دوشان تپه و سلیمانیه و باغ وثوق الدوله . بیرون دروازه دولاب تا منتهاالیه دولاب و سبزی کاری ها وسرآسیاب های آن و کنار جویها و زیر هر تک درخت و رشته درختی که میتوانست قابل نشستن باشد، چه این مرغوب ترین محل برای سیزده بدر بود که تهرانی ها به آنجا هجوم بردند.
همچنین بیرون دروازه خراسان که آن نیز بازمنتهی به دولاب و اکبرآباد و گوشه زوایای آن میگردید و بیرون دروازه شاه عبدالعظیم که به آب متکا و چشمه علی و باغ بی بی زبیده و باغات ابن بابویه و مسجد ماشاءا... و صفاییه و باغ شاه سلطنه و باغ درویش صفا و سرآسیاب و خود شاه عبدالعظیم و غیره میانجامید، منهای دروازه غارو دروازه خانی آباد; زیرا بیرون دروازه های آن ،جز برای بازی اطفال و بزرگسالان و قمار و الواتی و رذالت ، به کار دیگری نمی آمد و سبزه و درختی در آن به نظر نمی رسید. ساکنان خود آن نیزنصفی به طرف دروازه گمرک و سبزه کاری های امین الملک و مثل آن و نصفی به طرف شاه عبدالعظیم و دولت آباد و منصورآباد و عبدا...آبادو باغات فرح آباد رومی آوردند.
افغانستان
آغاز جشن نوروز که با اول فروردین مصادف است تنها یک سالروز سالنامه ای که شروع یک دور تازه را در گردش زمین مشخص می سازد، نیست بلکه نماد دنیا دنیا فرهنگ و آیین هایی است که سینه به سینه به مردم افغانستان منتقل شده است. جشن نوروز در افغانستان همراه با رسوم خاصی برای هر روز است.
نوروز در تاریخ و فرهنگ افغانستان مظهر بزرگداشت زندگی، طبیعت و ارزش های انسانی است که ریشه های عمیقی در شعر و ادب، هنر و رسوم خانوادگی و اجتماعی این کشوردارد گرچه در مورد چگونگی و زمان پیدایش نوروز پژوهش ها از گمانه زنی ها فراتر نرفته و استنادهای موثق دردست نیست اما عمر آن را هم اندازه پیشینه اقوام آریایی می دانند.
نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مزار شریف هنوز به همان فر و شکوه پیشین برگزار میشود. در روزهای اول سال همه دشتهای بلخ و دیوار و پشت بامهای گلی آن پر از گل سرخ میشود. بلخ سبدی از گل سرخ یا اجاق بزرگی می شود که این لاله ها در آن میسوزد. این گل فقط در بلخ به وفور میروید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یک معنی به کار میرود.
از آیین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ میتوان به شستشوی فرشهای خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره نمود.
در اولین روز عید نوروز علم امام علی با مراسم خاص و با شکوهی در صبح آن روز برافراشته میشود. با افراشته شدن آن جشن نوروز نیز رسماً" آغاز میشود و تا چهل شبانه روز ادامه مییابد و در این چهل شبانه روز حاجتمندان و بیماران برای شفا در پای این علم مقدس به چله مینشینند. مردم این سرزمین بر این باورند که اگر بر افراشته شدن علم به آرامی و بدون لرزش و توقف از زمین بلند شود سالی که در پیش است نیکو و میمون است.
از آیین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ میتوان به شستشوی فرشهای خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره نمود.
جشن گل سرخ
جشن گل سرخ (میله گل سرخ) یک جشن خاص است که در مزار شریف در ۴۰ روز اول سال و به مناسبت روییدن گلهای سرخ اجرا میشود و در طول این ۴۰ روز مردم از همه جا برای حضور در این جشن به مزار شریف میآیند. این مراسم به طور همزمان با مراسم جهنده علی (یا ژنده علی) انجام میشود. مراسم جهنده علی، مراسمی خاص دینی است که به مناسبت خلافت علی ابن ابی طالب در مسجد مقدس این شهر که گفته میشود آرامگاه این امام است اجرا میشود. این مراسم با برافراشتن یک علم (که ترکیب رنگ آن به درفش کاویانی شباهت دارد و به آن ژنده سخی میگویند) در حرم منسوب به امام علی و در اولین روز سال اجرا میشود. جشن گل سرخ برای چهل روز در دشتهای لاله و حرم ادامه مییابد.
جشن دهقان
در این مراسم که در روز اول سال اجرا میشود کشاورزان به شهرها میآیند و تولیدات خود را به نمایش میگذارند. در سالهای اخیر این مراسم تنها در کابل و برخی شهرهای بزرگ اجرا میشود و حتی شخصیتهای بلند پایه حکومتی نیز در تماشای آن شرکت دارند.
خوراکهای ویژه نوروز
مردم برای روزهای نوروز به ویژه شب سال نو اقدام به پخت غذاهای خاصی میکنند. معمولاً غذای سبزی چلو در این شب پخته میشود. نانواییها نیز در این روزها نوعی کلوچه میپزند که به آن کلوچه نوروزی میگویند و فقط در نوروز پخته میشود.
هفت میوه
در افغانستان به جای هفت سین مردم به آماده کردن هفت میوه میپردازند. هفت میوه چیزی شبیه به سالاد میوه است که از هفت نوع میوه خشک مختلف تشکیل شده. این هفت میوه عبارتند از: کشمش، سنجد، پسته، فندق، قیسی(زردآلوی خشک) و گردو یا آلو.
سمنو
زنها در طول شب یک مراسم خاص برای سمنو میگیرند و از اواخر عصر تا صبح روز بعد مشغول پختن آن هستند و شعری به این مضمون را تکرار میکنند:«سمنک در جوش، ما کفچه زنیم، دیگران در خواب، ما دفچه زنیم!»
چهارشنبه اول سال
مردم افغانستان در چهارشنبه اول هر سال به دامان طبیعت میروند.
تماشای دشتهای ارغوان
ساکنین کابل در طول دو هفته اول سال برای گردش به همراه خانواده به مناطقی که در آنها گل ارغوان میروید میروند.
بزکشی
در طول مراسم و جشنهای مختلف معمولاً مسابقات بزکشی نیز انجام میشود. این مسابقات معمولاً در ولایتهای شمالی افغانستان و کابل اجرا میشود.
سیزده بدر
مردم هرات علاوه بر چهارشنبه اول سال در روز سیزده فروردین نیز به گردش در طبیعت میپردازند.
تاجیکستان
عید نوروز در تاجیکستان "عید سر سال" یا "عید سال نو" نامیده می شود. تاجیکان همچون دیگر ایرانی نژادها آیین و آداب خاصی برای جشن نوروز دارند. روز نوروز در تاجیکستان با سال شمار دهقانی تاجیکی اول ماه حمل و با حساب میلادی ۲۱ یا ۲۲ مارس شروع می شود که به نام 'خیدیر ایام' یعنی جشن بزرگ معروف است.
جشن نوروز برای مردم تاجیکستان بویژه بدخشانیان تاجیکستان جشن ملی نیاکان است و از آن به عنوان رمز دوستی و زنده شدن کل موجودات یاد میکنند و به نام خیدیر ایام یعنی جشن بزرگ معروف است. مردم تاجیکستان به ویژه بدخشانیان تاجیک در ایام عید نوروز خانه را پاک کرده و به اصطلاح خانه تکانی میکنند، همچنین ظروف خانه را کاملاً" شسته و تمیز میکنند تا گردی از سال کهنه باقی نماند و برابر رسم دیرینه نوروز قبل از شروع عید نوروز بانوی خانه وقتی که خورشید به اندازه یک سر نیزه بالا آمد دو جارو را که سرخ رنگ است و در فصل پاییز از کوه جمع آوری کردهاند و تا جشن نوروز نگاه داشتهاند در جلوی خانه راست میگذارند. چون رنگ سرخ برای این مردم رمز نیکی و پیروزی و برکت است. پس از طلوع کامل خورشید هر خانوادهای میکوشد هر چه زودتر وسایل خانه را به بیرون آورده و یک پارچه قرمز را بالای سردر ورودی خانه بیاویزد که این معنی همان رمز نیکی و خوشی ایام سال را دارد. سپس وسایل در داخل خانه مرتب چیده و با بازکردن در و پنجره هوای نوروزی و بهاری را که معتقدند حامل برکت و شادی است وارد خانه میکنند .
نوروز در تاجیکستان، به خصوص در “بدخشان” با شکوه بسیار برگزار میشود. نوروز برای مردم تاجیک که روزگاری سرزمینشان بخشی از ایران بزرگ محسوب میشده عید ملی اجدادی است و آن را غدیر ایام یعنی عید بزرگ میخوانند.
کلمه ایام در بدخشان مرادف عید یا به جای آن به کار میرود. هر خانواده چند روز مانده به عید خود را برای برگزاری آن آماده میسازد. خانه تکانی صورت میگیرد. همه از کوچک و بزرگ با بیقراری منتظر رسیدن نوروز میشوند.
تاجیکها در نخستین روز نوروز، صبحانه را با انواع غذاهای شیرین صرف میکنند که عبارت است از حلوا، شیربرنج، غوز حماچ ، به این امید که تا پایان سال زندگی شان شیرین باشد. پس از صرف صبحانه پارچه سرخی را بالای در ورودی خانه میآویزند که آن را نشانه بهروزی و خوشبختی می دانند. آنگاه اثاث خانه را که از قبل تمیز کردهاند به طرزی نیکو میچینند، سپس پنجرهها را میگشایند تا نسیم نوروزی در زوایای خانه به گردش درآید.
همه لباس تازه به تن میکنند و کوچکترها در حالی که غنچهای از گل سرخ در دست دارند نزد بزرگترها میروند و با گفتن”شاگون بهار مبارک” سالی خوش برایشان آرزو میکنند.
بنا بر رسمی دیرینه، در روز جشن، مردم تمامی ناراحتی ها و کدورت هایی که از یک دیگر به دل گرفته بودند را می بخشند و آنانی که قهر بودند، آشتی می کنند. بسیاری به ملاقات فقرا، افراد تنها و ناتوان می روند، از آنها مراقبت می کنند، هدیه می دهند. جشن های نوروزی در تاجیکستان حدود یک ماه بطول می انجامد.
باید گفت که نوروز چیزی پیش از یک جشن معمولی محسوب می شود. در این روز برای مخارج نوروزی به کودکان عیدی می دهند، مردم به هم هدیه می دهند و به یتیمان و بینوایان کمک می کنند.
خانه تکانی
عید نوروز برای مردم تاجیکستان به خصوص بد خشانیان تاجیک در ایام عید نوروز خانه را پاک کرده و به اصطلاح خانه تکانی می کنند تا گردی از سال کهنه باقی نماند و برابر رسم دیرینه نوروز قبل از شروع عید " نوروز" با نور خانه وقتی که خورشید به اندازه یک سرنیزه بالا آمد و جارو را که سرخ رنگ است و در فصل پاییز از کوه جمع کرده اند تا جشن نوروز نگاه دا شته اند در جلوی خانه راست می گذارند. پس از طلوع کامل خورشید هر خانواده ای سعی دارد، هر چه زودتر وسایل خانه را بع بیرون آورده و یک پارچه قرمز را بالای سر و در ورودی خانه بیاویزد ،که این به معنی همان رمز نیکی و خوشی ایام سال است. پس از شروع عید تنها زن خانه است ،که بایستی وارد خانه شود، واسباب و اثاثیه را در خانه مرتب و چیده و با باز کردن در و پنجره به نوعی هوای نوروزی و بهاری را که معتقد ند حالت برکت و شادی دارد وارد خانه نماید.
دسترخان
تاجیک ها هم تقریبا همچون ایرانی ها سفره هفت سین می چینند که به آن سفره "دسترخان" می گویند اما جشن نوروز را برخلاف ایرانی ها به خیابان ها می کشاندند تا همه در آن شریک باشند در واقع نوروز در تاجیکستان فقط به خانه ها نمی آید بلکه تمام شهر را متحول می کند.
در این سرزمین پختن شیرینی ویژه و غذاهای متنوع جزو رسم و رسوم این ایام است، همچنین برگزاری مسابقههایی مانند تاب بازی، تخم مرغ بازی، کبک جنگی، خروس جنگی، بزکشی، کشتی محلی نیز در این ایام به شادی آن میافزاید و یکی از غذاهای معروف این ایام باج نام دارد در این غذا کله پاچه گوسفند را با گندم پخته و دیگران را با آن مهمان میکنند.
مراسم حوت:
مردم بهویژه کشاورزان از گذشته مراسم خاصی پیش از نوروز داشتند یکی از این مراسم مراسم حوت نام دارد. حوت از نظر کشاورزان اخرین ماه سال بود و به همین دلیل به عنوان زمانی مناسب برای کشت و کار بهاری انتخاب میشده. در این مراسم مردم با فراهم کردن ملزومات جشن سه شب اول ماه حوت ار در مهمانیها گرد هم میآمدند و در اططاف آتش به شنیدن موسیقی، رقصیدن یا بازی میپرداختند.
مراسم گل گردانی :
یکی دیگر از مراسم مهم وابسته به نوروز و کارهای کشاورزی «گل گردانی» نام دارد. مردم تاجیک از زمانهای قدیم به مناسبت بیداری طبیعت و آغاز شکوفهدهی گلها و درختان به گل گردانی میپرداختند. در گذشته وظیفه گل گردانی بر عهده بزرگسالان بود. اما این مراسم اکنون در اکثر محلها توسط بچهها و جوانان انجام میشود. گل گردانها از دره و تپه و دامنهٔ کوه ها، گل چیده و اهل دهستان خود را از پایان یافتن زمستان و فرا رسیدن عروس سال و آغاز کشت و کار بهاری و آمدن نوروز مژده میدهند.
بلبل خوانی:
در این موراسم گلگردانها در محلهای دیگر گلها را دسته دسته کرده و یا در نوک چوبی بسته در کنار در خانههای اهل ده یا شهر در خاک فرو میکنند و سرودی با این مضمون میخواندند:
جغرافیای مراسم گل گردانی خیلی وسیع است. در دهکدهها و شهرهای ایران نیز ۱۵ تا ۲۰ روز پیش از نوروز گردش کرده و از آمدن بهار به مردم مژده میرسانند و انعام میگیرند. در بعضی از دهات مازندران مردم در آغاز جشن در تکاپوی خانه تکانی و ترتیب دادن کوچههای شهر و دیه مشغول میگردند و دستهها و گروههای مختلف جوانان گردش کرده مانند گل گردانهای تاجیک ترانه و سرود و شعر میخوانند. صاحبان خانه نیز به آنها انعام میدهند. این گونه ترانههای ایرانی شباهت هایی به ترانههای تاجیکی دارد. در دماوند ایران نیز گل گردانها مانند گل گردانهای تاجیک خانه به خانه گردش کرده و ترانه میخوانند.
مراسم جفت براران:
یکی دیگر از مراسمی که در گذشته پیش از کاشت و کار کشاورزان و چند روز قبل از نوروز با آرزوی پر برکت شدن محصولات برگزار میشود، مراسم «جفت براران» است. جفت براران در اکثر محلها در اواخر ماه حوت تشکیل میشود. در این مراسم همهٔ اهل خانواده شرکت میکنند. کشاورزان نیز پلو، نان فطیر و یا غذای مربوط به مراسم را تهیه کرده و ۱۵ تا ۲۰ نفر از کهنسالان را دعوت میکردند و بعد از غذا نیز این عبارات را میگفتند: «مزید نعمت، زیاده دولت، برار کار، صحت و سلامتی خرد و کلان، رسد به بابای دهقان، خوش آمدید میهمانان»
مراسم سومنک پزی (سمنو پزی):
سومنک یا سمنو از غذاهای نوروزی است و در خانهٔ کشاورزان در طول روزهای نوروز وجود دارد. آن را به صورت گروهی و دسته جمعی تهیه میکنند و معمولاً در آخر ماه حوت در آغاز جشن نوروز پیرزنان تصمیم به انجام این کار میگیرند.
پختن باجمردم تاجیکستان در نوروز کله پاچه گوسفند را با گندم میپزند و «باج» تهیه میکنند. آنها این غذا را با دیگران شریک میشوند.
مسابقه بزکشی
مسابقه بزکشی هم یکی دیگر از برنامه های جدا نشدنی از جشن نوروز در تاجیکستان است. لاشه بز را وسط میدان می گذارند و از بلندگویی که روی کانتینری آن سوی میدان نصب شده در هر دور، مقدار جایزه و نام کسبه ای که هزینه جایزه این دور را متقبل شده اعلام می کنند. بعضی ها شرکت می کنند و آن هایی که جایزه باب میلشان نباشد اطراف میدان سوارکاری یورتمه می روند تا دور بعدی آغاز شود. مسابقه تا جایی که جایزه دهنده ای باشد ادامه پیدا می کند. در زمین بازی میدان بزکشی دو تکه پارچه قرمز بیش از هر چیز جلب توجه می کند، یکی پرچم جایی که مقصد نهایی لاشه بز است و دیگری دستار داور مسابقه که با ریش سفید و بلندش وسط میدان ایستاده است . مسابقه بزکشی شاید تنها میراث باقی ماند ه ای است که حس جنگ های سلحشورانه باستان را در ذهن هر تماشاگری تداعی می کند. آش پلو، سومنک (سمنو)، کلوچه، انواع شرینی، سمبوسه، نان فتیر، نان چپاتی، انار، ماستابه، انگور، سیب، مویز، گردو، بادام، برگه ی زردآلو و هلو از جمله خوراکی های سنتی است که در عید نوروز بر سفره ی هر خانواده ی تاجیک دیده می شود.
غذاهای نوروزی
تاجیک ها در نخستین روز نوروز، صبحانه را با انواع غذاهای شیرین صرف می کنند که عبارت است از حلوا، شیربرنج، غوز حماچ ، به این امید که تا پایان سال زندگی شان شیرین باشد. پس از صرف صبحانه پارچه سرخی را بالای در ورودی خانه می آویزند که آن را نشانه بهروزی و خوش بختی می دانند. آنگاه اثاث خانه را که از قبل تمیز کرده اند به طرزی نیکو می چینند، سپس پنجره ها را می گشایند تا نسیم نوروزی در زوایای خانه به گردش درآید. همه لباس تازه به تن می کنند و کوچکترها در حالی که غنچه ای از گل سرخ در دست دارند نزد بزرگترها می روند و با گفتن"شاگون بهار مبارک" سالی خوش برایشان آرزو می کنند. در بدخشان در شب دوم سال نو از کله و پاچه گوسفند وگندم غذای مخصوصی تهیه می کنند که به آن "باج" می گویند
ترکمنستان
عید نوروز در ترکمنستان جشن کشاورزانی است که آذوقه مردم را تامین میکنند و به همین دلیل، کشاورزان دامنههای کوه "کپت داغ" و کنارههای آمودریا با عظمت خاصی نوروز را جشن میگیرند. پس از استقلال کشور ترکمنستان رییس جمهوری این کشور به منظور احیای رسم دیرین کشورکه از نسلهای پیش وجود داشته، سال نو را نوروز اعلام نمود و امروز عید نوروز به عنوان جشن ملی به رسمیت شناخته شده است.
در کشور ترکمنستان طبق رسم قدیم و جدید دوبار در سال "جشن سال نو" برگزار میگردد. یکی از این جشنها با استناد به تقویم میلادی که به تایید سازمان ملل رسیده به عنوان جشن بینالمللی (سال نو) خوانده میشود و دیگری برگزاری عید نوروز به نشانه احیای دوباره آداب و رسوم دیرینه مردم ترکمنستان است.
مردم ترکمنستان روز بر تخت نشستن جمشید، چهارمین پادشاه سلسله پیشدادیان را نوروز نامیدهاند. مردم ترکمنستان در این ایام با پختن غذاهای معروف نوروزی مانند "نوروز کجه"، "نوروز بامه"، "سمنی (سمنو)" و اجرای بازیهای مختلف توسط جوانان ترکمن حال و هوای دیگری به این جشن و شادی میدهند.
در ایام نوروز مسابقات مختلفی در ترکمنستان برگزار میشود از جمله مسابقات اسب دوانی، کشتی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی، خروس جنگی، شاخزنی میشها، شطرنج، مهرهبازی و تاببازی. دیدوبازدید در ایام نوروز در میان مردم ترکمن از جایگاه خاصی برخوردار است.
یکم و دوم فروردین مطابق با ۲۱ و ۲۲ ماه مارس هر سال به مناسبت عید نوروز تعطیل رسمی بوده و جشن های مختلف مردمی در سراسر این کشور برپا می شود.
دید و بازدید:
در استقبال از نوروز ترکمنها از روزها قبل از پایان اسفند به آذین بندی شهرها و روستاهای خود و نیز تدارکات پذیراییها و میهمانی رفتنها و میهمانی دادن میپردازند.
آواز و اسب سواری:
آوازهای محلی جزو جدایی ناپذیر مراسم سنتی ترکمنها در اسقبال از تجدید حیات طبیعت است .
آشپزی:
زنان ترکمن از روزها قبل از نوروز اقدام به طبخ انواع شیرینی و خوراکیهای شیرین که سمنو حتماً یکی از آنهاست، شیرینی را در سال نو به خانه میآورند. از غذاها و شیرینیهای سنتی و محلی ترکمنها نوروز کچه، نوروز بامهاست که جای خاصی در سفرههای نوروزی ترکمنها دارد. مردم ترکمنستان دراین روزها با پختن غذاهای معروف نوروزی مانند نوروز کجه، نوروز بامه، سمنی (سمنو) و اجرای بازیهای مختلف توسط جوانان ترکمن حال وهوای دیگری به این جشن و شادی میدهند.
مسابقات:
آیینهای عمومی نوروزی در ترکمنستان معمولاً در میادین اصلی شهرها و روستاها برگزار میشود و مردان و زنان جوان ترکمن نیز در روزهای جشن، بازیها و سرگرمیهای ویژهای از جمله سوارکاری، کشتی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی، برپایی جنگ خروس، شاخ زنی قوچها و بازی شطرنج برگزار میکنند.
به هنگام انجام این بازیها و سرگرمیها، ترکمنها زیادی در محل جمع میشوند و با تشویقهای پی درپی به این مسابقات رونق خاصی میدهند. پوشیدن لباس نو، دید و بازدید و پریدن از روی آتش از دیگر رسوم ترکمنها در ایام عید نوروز است.
مسابقات اسب سواری که در میان ترکمنها جایگاه خاصی در همه طول سال دارد، در نوروز بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و از این همین رو جشنهای نوروزی ترکمنها با مسابقات اسب سواری توام است و این مسابقهها از ارکان اصلی جشنهای نوروزی ترکمن هاست.
غذاهای نوروزی
مردم ترکمنستان در این ایام با پختن غذاهای معروف نوروزی مانند نوروزکجه، نوروز بامه، سمنی (سمنو) و اجرای بازی های مختلف توسط جوانان ترکمن حال وهوای دیگری به این جشن و شادی می دهند. درایام نوروز مسابقات مختلفی در ترکمنستان برگزار می شود که می توان به مسابقات اسب دوانی، کشتی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی، و غیره اشاره نمود.
ترکیه
مردم عثمانی که ترکیه امروز بخشی از آن امپراطوری به شمار میرود ،عید نوروز را به عنوان یکی از معدود ایام جشن میگرفتند. در این روز حکیم باشی معجون مخصوصی که نوروزیه نامیده میشد جهت پادشاهان و درباریان تهیه مینمود که گفته شده است این معجون از چهل نوع ماده مخصوص تهیه میشده که شفابخش بسیاری از بیماریها و دردها بوده و باعث افزایش قدرت بدنی میشده است. مردم این سرزمین نوروز را آغاز بهار طبیعت و شروع تجدید حیات و طراوت در جهان ،برخی روز مقدس در کنار شب قدر و شب برائت و برخی عامل اتحاد و همبستگی و حتی آن را زادروز امام علی(ع) و تعیین ایشان به خلافت و سالروز ازدواج ایشان با حضرت فاطمه زهرا(س) دانسته اند.
نوروز تا نخستین سالهای تشکیل جمهوری ترکیه در میان ترکان این کشور برگزار میشد اما به تدریج این مراسم اهمیت پیشین خود را از دست داد وتا مدتها این جشن در مناطق کردنشین و در پارهای از مناطق شمال رسم و آئین نوروز موجودیت خود را حفظ کرد. اما در چند سال اخیر دولت ترکیه برگزاری این عید را به صورت رسمی اعلام کرده است تا جاییکه وزارت آموزش و پرورش ترکیه در اواسط ژانویه 2005 طی بخشنامه ای به مراکز آموزشی این کشور، خواهان برگزاری آئینهای ویژه عید نوروز به عنوان عید رسمیشد.
در اساسنامه جدید آموزشو پرورش ترکیه، عید نوروز به عنوان عید رسمی این کشور پذیرفته و به مراکز آموزشی ابلاغ شد که از این پس در روز اول فروردین آئینهای فرهنگی و هنری برای بزرگداشت این عید برگزار شود.
در این بخشنامه با اشاره به اینکه عید نوروز در کشورهای منطقه و آسیای میانه جشن گرفته میشود از مسئولان مراکز آموزشی خواسته شده است که عید نوروز را به عنوان یکی از عیدهای ملی به دانشآموزان معرفی کنند.
علاوه بر این مسئله عید نوروز در شهرهای جنوب شرقی ترکیه، مانند دیاربکر، شانلی اورفا، ماراش و مرسین به صورت باشکوهی برگزار میشود که بیشتر منعکس کننده فولکلر مردم آن نواحی است.
از ویژگیهای آن یکی نواختن پر سر و صدای سورنا و دهل و دیگری ایراد سخنرانیهای آتشین در کنار کپههای آتش است. این آئینها در میدانهای بزرگ و اصلی شهرها و روستاها برگزار. در خانهها پختن شیرینیهای خانگی و غذاهای خاص نوروز از سنتهای دیگر مراسم نوروزی است.
نوروز در ترکیه خاص نواحی شرقی آن کشور است و از اعیاد ملی کردها محسوب میشود. در شهرهای جنوب شرقی ترکیه، مانند دیاربکر، اورفا، ماراش، و مرسین، نوروز مراسم باشکوهی دارد که بیشتر نماینده و منعکس کننده فولکلر مردم آن نواحی است.
از ویژگیهای آن یکی نواختن پر سر و صدای سورنا و دهل و دیگری ایراد سخنرانیهای آتشین در کنار کپههای آتش است. این آئینها در میدانهای بزرگ و اصلی شهرها و روستاها برگزار میگردد و جمعیت انبوهی از زن و مرد، در حالی که دست هم را میگیرند، به دور کپههای آتش به رقص و پایکوبی میپردازند. در خانهها پختن شیرینیهای خانگی و غذاهای خاص نوروز از سنتهای دیگر مراسم نوروزی است.
جمهوری آذربایجان
در میان مردم آذربایجان عید نوروز با ماهیت دینی از ارزش خاصی برخوردار است. عید نوروز که فرهنگها و باورهای باستانی مردم آذربایجان و ارزشهای اسلامی را در خود جمع نموده است در زمان شوروی سابق ممنوع بود اما مردم در چارچوب محیط خانواده و محل زندگی توانستند این عید را زنده نگه دارند. دولت شوروی در زمینه زبان و فرهنگ ملی به خاطر التفاتی که به زعم خود نشان داده بود سعی داشت تا تاریخ و فرهنگ هزار ساله، آداب و رسوم و اعتقادات دینی مردم را به صورت حساب شده از میان بردارد. در آن زمان همه آداب و رسوم تاریخی و اعیاد از جمله عید نوروز به عنوان میراث مضر گذشتگان تبلیغ و اعیاد جدید و ساختگی شوروی جایگزین آنها میشد. اول ژانویه نخستین روز سال میلادی به عنوان عمومی مردم برگزار میشد و عید نوروز به عنوان باقیمانده دین و ارتجاع معرفی میگشت.
از دیگر خصوصیات بارز عید نوروز آن است که مردم از آن به عنوان عید صلح و دوستی و وحدت و یکپارچگی یاد میکنند و طبق آیینهای باستانی، آنهایی که قهر هستند آشتی میکنند و قهر و کینه از میان برداشته میشود. مراسم عید نوروز که از چهارشنبه سوری آغاز میشود تا ۲۱ مارس ادامه دارد. در آذربایجان بر خلاف ایران مراسم سیزده بدر برگزار نمی شود تنها روز ۲۱ مارس تعطیل است اما حال و هوای نوروز هنوز ادامه دارد. عید نوروز که احترام به آتش، آب و سر سبزی را در خود حفظ نموده است.
مردم جمهوری آذربایجان به واسطه اعتقاد به آیین و مراسم نوروز برای با شکوه تر انجام شدن جشن نوروز برای این مراسم تدارک ویژهای میبینند. از قبیل: سرودن ترانهها پیش از نوروز، تدارک بساط شادی ایام نوروز، تهیه لوازم و مواد مورد نیاز سفره هفت سین، تهیه چیستانهای نوروزی، ستایش و نفرینهای نوروزی، پند و امثال نوروزی، اعتقادات نوروزی، عادات نوروزی، تماشای نوروزی، آزردنیهای نوروزی و انجام آیین و مراسم نوروزی.
در این کشور درباره پیدایش جشن نوروز اسطوره ها و افسانه های گوناگونی نقل شده است . مثلا در روایتی آمده است. از جمله اینکه روز دفن سیاوش را زرتشتیان نوروز نامیده اند.
در این سرزمین رسم بر این است که پیش از رسیدن نوروز پوشاک نو خریده به خانه و حیاط سر و سامان داده و فرش نو بافته شود. در ایام عید نوروز توجه زیادی به اعتقادات و فال ها می شود; مثلا در شب چهارشنبه سوری دختران برای خود فالی می گیرند و مخفیانه پشت در نیمه باز به انتظار می ایستند. اگر در این هنگام حرف خوب و موافقی بشنوند آرزویشان برآورده می شود و اگر حرف نامناسبی بشنوند نیتشان عملی نمی شود! بنابراین مردم می کوشند در این روز از بدگویی دوری جویند.
هفت سین
سفره هفت سین جمهوری آذربایجان از هفت عنصری که نامشان با حرف سین شروع میشود، تشکیل شده است. با این تفاوت که اسامی بر اساس نام آنها در ترکی آذربایجانی انتخاب میشوند. البته این تفاوت چندان تغییری در سفره ایجاد نمیکند چرا که اسامی بیشتر این عناصر فارسی است. ضمن اینکه این سفره در مناطق مختلف آذربایجان بصورتهای مختلفی تهیه میشود. سفره هفت سین در جمهوری آذربایجان معمولاً از عناصر زیر تشکیل شده است
سوماق، نشانه آفتاب
سکه، نشانه شانس
سمنو، شیرینی، برکت و حاصلخیزی
سبزه، خلوص و خوشبختی
ساری کوک (زردچوبه)، شیرینی زندگی
سوُت (شیر)، سلامتی و زیبایی
سو (آب)، تولد تازه و زندگی
ممکن است به جای زردچوبه و شیر از سرکه و ساریمساق (سیر) نیز استفاده گردد. علاوه بر این در سفره آینهای که دور آن رنگ آمیزی شده است قرار میدهند. همچنین در این کشور سر سفره نوروز شاه ماهی (نام این ماهی در ترکی آذری سیَنَک است که همانند سایر عناصر هفت سین با حرف سین شروع می شود) زنده را درون تنگ قرار می دهند و اعتقاد بر اینست که زمان تحویل سال شاه ماهی از درون آب می جهد.
از چیزهایی مردم آذربایجان در سفره هفت سین می گذارند سمنو است. سمنو تنها به معنای سرسبزی و طراوت نیست بلکه به معنای برکت نیز می باشد. سمنو به عنوان لذیذ ترین غذا در عید نوروز می باشد و بعد از طبخ، آن را در میان خویشاوندان و همسایه ها تقسیم می کنند.
همچنین سمنو در میان آنها عامل تداوم بخش نسلها شناخته می شود .رسمی است که در زمان نوروز سمنو را در میان زنانی که دارای اولاد نمی شوند می گردانند و می گویند: آی بونو گؤیردن تانری، بو گلینی ده گؤیرت، آرزوسونا کاما یئتیر. مطلبینه، مورادینا چاتدیر. عهدینی اومیدینی بیتیر(ای خدایی که این سمنو را بارور کردی این عروس را هم بارور کن، آرزویش را اجابت کن، به خواسته اش برسان، به امیدی که دارد برسان) در مراسم سمنو آذربایجان موسیقی هم اجرا می شود.
چهارشنبه سوری
مراسم عید در آذربایجان از روز سه شنبه (چهارشنبه سوری) آغاز میشود. در این روز مردم در حیاط خانهها یا در محلهها، آتش روشن میکنند یا تفنگها و با گلولههای مخصوص به تیراندازی میپردازند و همهجا را روشن میسازند وهر کس به اندازه توانایی اش از روی آتش میپرد و میگوید همه دردها و رنجهایم بر روی آتش ریخته شود. بچهها مراسم عید نوروز را با شوق بیشتری برگزار میکنند آنها نوروز را تبدیل به یک عید کودکانه میکنند. آنها با تخم مرغهای رنگ کرده با هم مسابقه میدهند و به ترتیب از روی آتش میپرند. در بعضی از روستاها بازیهای مخصوص عید به صورت ایلی و دسته جمعی برگزار میشود و بازی هایی مانند کوسا، گود و به صورت تئاتر به نمایش در میآید و از جنگ بین خروسها و یا سنگها هم به حالت تفریحی استفاده میشود. در چهارشنبه سوری پس از خاموش شدن آتشها بر سر سفره عید مینشیند و سپس مراسمی مانند پاییدن در، از در و دیوار کیسه و کلاه انداختن به اجرا در میآید. دختران جوان در را میپایند و اولین جملههایی را که میشنوند، تفسیر میکنند. در عین حال فال انگشتر، حنا بستن، پوشیدن لباس پسر از طرف دختران و رفتن به خانه همسایه از صحنههای دیدنی این مراسم است. از صبح روز چهارشنبه به کنار چشمهها و رودخانه میروند، از روی آنها میپرند، آب چشمه به منزل میآورند و حتی حیواناتشان را در آب چشمه سیراب میکنند که این مراسم در بعضی از روستاها واجب و ضروری شمرده شده و از آن به عنوان خیر و برکت یاد میکنند.
دیدار بزرگان و خویشان
در عیدنوروز دیدار بزرگان خانواده و خویشان وبستگان زیارت قبور و دیدار خانوادههای داغدار از جمله مراسمی است که اهمیت فراوانی به آن داده میشود.
استقبال از نوروز
درمیان مردم آذربایجان رسم بر این است پیش از رسیدن نوروز پوشاک نو خریده به خانه و حیاط سر و سامان داده فرش و پلاس نو بافته و به استقبال نوروز می روند.
تعطیلات
درجمهوری آذربایجان نوروز بر اساس تاریخ شمسی جشن گرفته میشود اگر سالی کبیسه باشد روز ۲۲ مارس بعنوان روز عید جشن گرفته میشود. در این کشور همانند ایران از ۲۹ اسفند تا ۴ فروردین (۲۰ مارس تا ۲۴ مارس) تعطیل رسمی است اما معمولاً دولت چند روز به این تعطیلات اضافه میکند بعنوان مثال در سال ۲۰۱۰ این تعطیلات ۷ روز بود. قابل توجه است که در آغاز سال نو میلادی تنها یک روز در این کشور تعطیل است.
یکی از این افسانهها را برای مثال نقل میکنیم: "در روایتی در خصوص نوروز آمده است، سیاوش پسر کیکاووس به کشور افراسیاب سفر میکند. افراسیاب از وی به نحو قابل توجهی پذیرایی کرده و حتی دخترش را به عقد وی در میآورد و سیاوش به یاد سفرش از دیار افراسیاب دیوار بخارا را بنا میکند. ولی دشمنان که از این امر ناخرسند بودهاند، میان سیاوش و افراسیاب را بر هم زده، طوری که افراسیاب تصمیم به قتل سیاوش میگیرد و پس از هلاکت سیاوش دستور میدهد جنارهاش را روی کنگرههای دیوار بخارا قرار دهند.
درمیان مردم اران رسم بر این است پیش از رسیدن نوروز پوشاک نو خریده به خانه و حیاط سر و سامان داده فرش و پلاس نو بافته و به استقبال نوروز می روند، در رابطه با عید نوروز جای مهمی به اعتقادات و فال ها داده می شود به طوری که در شب چهارشنبه سوری دختران نو رسیده در ته دل فالی گرفته و و مخفیانه پشت درنیمه باز به انتظار ایستاده و اگر در این هنگام حرف خوب و موافقی بشنوند آرزویشان برآورده شده و اگر حرف نامناسبی می شنیدند نیتشان عملی نمی گشته است. بنابر این برمبنای آیین عید مردم از بد گویی و حرف نامناسب دوری می جویند.
در میان عادات نوروز ی مراسم خاطره انگیزی همچون ارسال خوان سمنو، انداختن کلاه پوستین به درها، آویزان کردن کیسه و توبره از سوراخ بام در شب عید و درخواست تحفه عید در این سرزمین موسوم است
قرقیزستان
عید نوروز در قرقیزستان تنها یک روز آن هم در روز اول یا دوم فروردین ماه است که به ۲۹ روز یا ۳۰ روز بودن اسفند بستگی دارد. اگر اسفند ۲۹ روز باشد اول فروردین و اگر ۳۰ روز باشد در روز دوم فروردین برگزار میشود. تا قبل از فروپاشی شوروی سابق این مراسم به دست فراموشی سپرده شده بود ولی پس از فروپاشی دوباره حیات یافت و هر ساله با شکوهتر از سال قبل برگزار میشود.
مراسم جشن این روز را در شهرها دولت تدارک میبیند و در روستاها بزرگان و ریش سفیدان در برگزاری آن دخالت دارند. در شهرها در میادین بزرگ و در روستاها در بیابانهای اطراف این جشن برگزار میشود.
کلمه نوروز در میان مردم قرقیزستان که به زبان قرقیزی صحبت میکنند و به خط کریل مینویسند، واژه ای آشنا است، آنها هم عید نوروز برای آنان از مقدسترین اعیاد است و آیینهای نوروزی را با شکوه تمام برگزار میکنند، طوری که هیچ یک از مراسم ملی و مذهبی آنان جلوه و جلال نوروز را ندارد .
در قرقیزستان در این روز افزون بر جشن برگزاری یکسری مسابقات از قبیل سوارکاری و غیره نیز مرسوم است و به گونه چشمگیری در این روز مسابقات دنبال میشود و جوایز ارزندهای به نفرات برتر داده میشود.
غذای نوروزی
در این روز پختن غذاهای معروف قرقیزی مانند "بش بارماق"، "مانته برسک" و "کاتما" مرسوم است که به صورت رایگان بین حاضران در جشن توزیع میشود. در قرقیزستان در این روز علاوه بر برگزاری جشن، مسابقاتی مانند سوارکاری هم برپا میشود که به نحو چشمگیری دنبال شده و جوایز ارزندهای به نفرات برتر اعطا میگردد.
غذای نوروزی قرقیزها،سومولوک نام دارد که راجع به تاریخچه آن یک افسانه وجود دارد: یک زن بیوه که توان سیر کردن بچه هایش را نداشت برای آرام کردن بچه هایش چند قلوه سنگ داخل یک دیگ ریخت و ادعا کرد که مشغول پخت غذا است و روز بعد قلوه سنگها تبدیل به غذایی خوشبو شدند و زن و بچهها که سر سفره نشستند احساس کردند که سر سفره جشن نشستهاند از آن روز سومولوک به غذای نوروزی قرقیزها تبدیل شد
مسابقات نوروزی در قرقیزستان
در شهرها در میادین بزرگ و در روستاها در بیابان های اطراف این جشن برگزار می شود. در قرقیزستان در این روز پختن غذاهای معروف قرقیزی مثل بش بارماق، مانته برسک، و کاتما مرسوم است که به صورت رایگان بین حاضران در جشن پخش می شود.دراین روز افزون بر جشن برگزاری یک سری مسابقات از قبیل سوارکاری و غیره نیز مرسوم است و به گونه چشم گیری در این روز مسابقات دنبال می شود و جوایز ارزنده ای به نفرات برتر داده می شود.
مراسمهای نوروز در قرقیزستان
خانوادههای قرقیزی از نخستین ساعات صبح روز عید از خانههایشان بیرون میآیند و در میدانهای بزرگ شهر جمع میشوند. در این میدانها بازارهای موقت ایجاد میشوند که در آن انواع اجناس، خوردنی، پوشیدنیها و اسباببازیها عرضه میشوند..
این مراسم در شهرهای بزرگ ساعتها به طول میانجامند و مراسمی از قبیل نمایشهای سوارکاران با لباسهای عشایری و جنگی در حالی که سلاحهایی نظیر شمشیر، خنجر، نیزه، سپر، تیرو کمان با خود حمل میکنند موجب میشود تا مردم زمان را فراموش کنند.
معمولاً در روزهای جشن نوروز کودکان و نورسان این روستا سرگرمی هایی از قبیل خروس جنگی،تخم مرغ جنگک هم دارند
پاکستان
در پاکستان نوروز را «عالم افروز» یعنی روز تازه رسیده که با ورود خود جهان را روشن و درخشان میکند، مینامند.
در میان مردم این سرزمین تقویم و روز شمار و یا سالنمای نوروز از اهمیت خاصی برخوردار است. بدین جهت گروهها و دستههای مختلف دینی و اجتماعی در صفحات اول تقویمهای خود به تفسیر و توضیح نوروز و ارزش و اهمیت آن میپردازند و این تقویم را در پاکستان (جنتری) مینامند.
از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان میتوان به خانه تکانی و یا به عبارتی پاکیزه کردن خانه و کاشانه و پوشیدن لباس و تهیه نمودن انواع شیرینی مثل (لدو) گلاب حامن، رس ملائی، کیک، برفی، شکرپاره، کریم رول، سوهن حلوا، و همچنین پختن غذاهای معروف این ایام و عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید اقوام اشاره نمود.
در ایام نوروز مردم پاکستان از گفتار نا مناسب پرهیز نموده و با نواختن و نوازش یکدیگر با احترام و اخلاص یکدیگر را نام میبرند. همچنین سرودن اشعار نوروزی به زبانهای اردو، دری و عربی در این ایام مرسوم است که بیشتر در قالب قصیده و غزل بیان میشود. پاکستانیها بر این باورند که مقصد نوروز، امیدواری و در امن و صلح و آشتی نگهداشتن جهان اسلام و عالم انسانیت است تا آنجا که آزادی و آزادگی، خوشبختی و کامیابی، محبت و دوستی و برادری و برابری همچون بوی خوش گلهای بهاری در دل و جان مردمان جایگزین میگردد. .
. بسیاری از خانوادههای پاکستانی مراسم نوروز را گرامی میدارند، به طوری که برای یکدیگر کارت تبریک طلایی و الوان مزین به گل و بلبل که نشان از نو شدن طبیعت دارد، میفرستند که معمولا بر آن عبارت عید مبارک نقش بسته است.آنها هم مانند ایرانی ها خانهتکانی میکنند، لباس نو میپوشند، به دید و بازدید میروند و سعی میکنند کدورت و غم را از دلها بزدایند و زندگی را به شادی بگذرانند.
خانوادههای پاکستانی به هنگام نوروز سفره نوروزی رنگین میگسترانند و انواع شیرینی و میوهها را بر آن میچینند و بزرگترها به کوچکترها هدیه میدهند.
از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان تهیه نمودن انواع شیرینی مثل «لدو»، «گلاب حامن»، «رس ملائی»، «کیک برفی»، «شکرپاره»، «کریم رول»، «سوهن حلوا» و همچنین پختن غذاهای معروف این ایام و عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید اقوام است.
از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان می توان به خانه تکانی پوشیدن لباس تهیه انواع شیرینی و غذاهای معروف این ایام عیدی دادن و گرفتن و نیز دید و بازدید اقوام اشاره کرد. در ایام نوروز پاکستانی ها از گفتار نامناسب پرهیز می کنند. آنها بر این باورند که مقصد نوروز امیدواری و نگاهداشتن جهان اسلام و عالم انسانیت در امن و صلح و آشتی است .
پاکستانی ها بر این باورند که مقصد نوروز، امیدواری و در امن و صلح و آشتی نگهداشتن جهان اسلام و عالم انسانیت است تا آنجا که آزادی و آزادگی، خوشبختی و کامیابی، محبت و دوستی و برادری و برابری همچون بوی خوش گلهای بهاری در دل و جان مردمان جایگزین می گردد. نوروز در ترکیه مردم عثمانی که ترکیه امروز بخشی از آن امپراطوری بشمار می رود عید نوروز را به عنوان یکی از معدود ایام جشن می گرفتند. در این روز حکیم باشی معجون مخصوصی که نوروزیه نامیده می شد جهت پادشاهان و درباریان تهیه می نمود که گفته شده است این معجون از چهل نوع ماده مخصوص تهیه می شده که شفابخش بسیاری از بیماری ها و دردها بوده و باعث افزایش قدرت بدنی می شده است.
مردم این سرزمین نوروز را آغاز بهار طبیعت و شروع تجدید حیات و طراوت در جهان و برخی روز مقدس در کنار شب قدر و شب برائت و برخی عامل اتحاد و همبستگی و حتی آن را زادروز امام علی و تعیین ایشان به خلافت و سالروز ازدواج ایشان با حضرت فاطمه زهرا(س) دانسته اند.
ازبکستان
در ازبکستان، نوروز هر ساله در روز ۲۱ مارس جشن گرفته میشود و در آن هنگام تعطیلی رسمی در کشور برقرار است. مقامات دولتی در این روز جشنهایی با حضور سفیران خارجی برپا میکنند و به مناسبت نوروز پیام تبریک میفرستند.
اگرچه به دلیل مبارزه حکومت کمونیستی ازبکستان در دهههای گذشته با آیین نوروزی بعضی از آیینهای آن به فراموشی رفتهاند، سبزه و سمنو درست کردن و هدیه دادن آن به دیگران از جمله کارهایی است که مردم ازبکستان در هنگام نوروز انجام میدهند. چهارشنبه سوری و سیزده به در در این کشور دیگر انجام نمیشود، ولی از روی آتش پریدن هنوز در برخی روستاها رایج است.
پختن سمنو در ازبکستان بسیار میان مردم رواج دارد و مردم در کنار دیگ سمنوی جوشان اقدام به رقص و خواندن شعر میکنند:
از جمله دیگر آداب نوروز در این کشور، برگزاری مراسم آوازخوانی، مسابقه، نمایش، و کاشتن درخت است.
اقوام مختلف نوروز را در این کشور به شکلها و در ابعاد متفاوت جشن میگیرند و بیشتر آنها نوروز را بدرقه فصل زمستان و پیشواز فصل بهار میدانند.
این جشن از قرون گذشته تاکنون در شهرهایی مانند بخارا، سمرقند، خوارزم، خوقند و شهرسبز باشکوه و شوکت خاصی برگزار شده که آثار آن را در لابهلای صفحات تاریخ میتوان مرور کرد.
تدارک برای برگزاری جشن نوروز از دو تا سه ماه قبل آغاز میشود. ستادهای بزرگداشت جشن در کل کشور، استانها، شهرها، مناطق و کارخانهها ایجاد میشوند و برنامهها و تدابیر لازم را برای استقبال از نوروز تعیین و آغاز میکنند.
پیش از برگزاری جشن شهرها و روستاها، محلهها، گذرها و کارخانهها ظاهری عیدانه پیدا میکنند. در آستانه نوروز کارهای خیرخواهانه نظیر کمک به نیازمندان، عیادت از بیماران و سالخوردگان صورت میگیرد. در روز نوروز سمنک، حلیم، سنبوسهای گیاهی از سبزیجات، به ویژه آش پلو و طعامهای گوناگون پخته میشود.
هنرپیشگان با سرودها و نواها و آهنگهای دلنشین فرارسیدن بهار، احیای طبیعت، پاکی و پاکیزگی دلهای انسان و آغاز کشت و کار بهاری را وصف و ترنم مینمایند. جشن نوروز در حال حاضر برای مردم این کشور عامل پاکسازی روح و روان با طبیعت، عامل تحکیم مهر و مروت، دوستی، همبستگی، برادری میان مردم، ترویج آسایش و اتحاد میان اقوام مختلف، حفظ ثروتهای طبیعی و دعوت به ترویج آن و پاکسازی اماکن عمومی است.
در ازبکستان رسماً سال نو طبق تقویم اروپایی برگزار می شود. از چند روز مانده به عید، مردم این کشور خانه تکانی می کنند و خانه های خود و شهرها و روستاها را می آرایند؛ زیرا این امری طبیعی است که در لباسی زیبا و خانه ای زیبا به استقبال سال نو بروند. طبق رسوم، تا پیش از آغاز سال نو باید تمامی کارهای مربوط به آماده کردن غذا و وسایل پذیرایی پایان بیابند.
غذای فراوان و متنوع، نماد امیدواری به برداشت محصولات بسیار در این سال است. در روز نوروز سفره عید که در ازبکستان "دستارخوان" نامیده می شود، پهن می شود و بر روی آن غذاهای متنوعی از جمله پلو، گوشت گوسفند و یا گاو آب پز شده، پیراشکی با پیازچه و سمنو (سومالیاک) قرار می گیرد. سمنوپزی از رسوم دیرینه در ازبکستان است که خانم ها به آن می پردازند و در هنگام پخت آن شعرهایی شاد می خوانند، می رقصند و افسانه تعریف می کنند، شوخی می کنند. ازبک ها تنها یک بار در سال و آن هم در نوروز سمنو می پزند که جوانه گندم آن سمبل زندگی ابدی است.
یکی از عقاید جالبی که در بین مردم ازبکستان وجود دارد، این است که می گویند اگر در سمنوی میهمان سنگ کوچکی بیفتد، نشان خوبی است و بدین معناست که تا نوروز دیگر او شاد، موفق و تندرست خواهد بود.
علاوه بر این در میدان های شهرها نیز شادی و پایکوبی آغاز می شود و چهره هایی سنتی که نماد عید نوروز هستند، "بهار خانوم"، "دهقان بابا" و "ماما یر" (بمعنای زمین) پدیدار می شوند. آنها سوار بر ماشینی می شوند که با گل آراسته شده و مردم و میهمانان را به میدان اصلی شهر یا روستا دعوت می کنند و در آنجا نوروز را به همه تبریک می گویند.
قزاقستان
مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری میدانند و بر این باورند که در این روز ستارههای آسمانی به نقطه ابتدایی میرسند و همه جا تازه میشود و روی زمین شادمانی بر قرارمیشود. به اعتقاد آنها نوروز روزی است که «سنگ نیلگون» سمرقند آب میشود.
در شب سال تحویل هر صاحبخانه دو شمع در بالای خانهاش روشن میکند و خانهاش را خانه تکانی میکند؛ چون مردم قزاق باور بر این دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث میشود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند.
در عید نوروز جوانان یک اسب سرکش را زین کرده و عروسکی که ساخته دست خودشان است با آویز زنگولهای به گردنش درساعت سه صبح که ساعتی معین از شب قزیر است رها نموده تا به این شکل مردم را بیدار کنند. عروسک در حقیقت نمادی از سال نو است که آمدن خود را سوار بر اسب به همه اعلام میکند.
نوروز برای قزاقها بسیار مقدس بوده و اگر در این روز باران یا برف ببارد آن را به فال نیک می گیرند و معتقدند سال خوبی پیش رو خواهند داشت. در عید نوروز مردم لباس نو و سفید به تن میکنند که نشانه شادمانی است.
دید و بازدید اقوام دراین ایام با زدن شانهها به یکدیگر از آیین و رسوم مردم قزاق در ایام عید نوروز است، همچنین پختن غذایی به نام نوروز گوژه (آش نوروز) که تهیه آن به معنی خداحافظی با زمستان و غذاهای زمستانی است و از هفت نوع ماده غذایی تهیه میشود در این ایام جزو آیین و رسوم این سرزمین است.
مسابقات معروفی نیز در ایام نوروز در قزاقستان برگزار میشود که از مهمترین آنان میتوان به «قول توزاق» اشاره نمود که بین گروه های مرد و زن برگزار میشود. اگر برنده زنها باشند قزاقها معتقدند آن سال خوب و پربرکتی است اگر مردها پیروز شوند آن سال نامساعد خواهد بود.
مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری میدانند و بر این باورند که در این روز ستارههای آسمانی به نقطه ابتدایی میرسند و همه جا تازه میشود و روی زمین شادمانی بر قرارمیشود. همچنین قزاقها معتقدند که نوروز آغاز سال است و در میان آنان عبارات زیبایی دربارهٔ نوروز وجود دارد. نوروز روزی است که یک سال منتظرش بودهاند نوروز روزی است که خیر بر زمین فرود آمده و بالاخره نوروز روزی است که سنگ نیلگون سمرقند آب میشود:
در شب سال تحویل تا شب قزیر صاحبخانه دو عدد شمع در بالای خانه اش روشن میکند وخانه اش را خانه تکانی کرده و چون مردم قزاق باور بر این دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث میشود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند آنان بر این مساله ایمان دارند و آن را هر ساله رعایت میکنند.
در شب نوروز دختران روستایی قزاق با آخرین گوشت باقیمانده از گوشت اسب که سوقیم نام دارد غذایی به نام اویقی آشار همراه با آویز میپزند و از جوانهایی که دوستشان دارند پذیرایی میکنند. آنان نیز در قبال آن به دختران آینه و شانه و عظر هدیه میکنند که آن را سلت اتکیتر مینامند و به معنی علاقه آور میباشد.
در عید نوروز جوانان یک اسب سرکش را زین کرده و عروسکی که ساخته دست خودشان است با آویز زنگولهای به گردنش درساعت سه صبح که ساعتی معین از شب قزیر است رها نموده تا از این طریف مردم را بیدار نمایند. عروسک در حقیقت نمادی از سال نو است که آمدن خود را سوار بر اسب به همه اعلام میکند.
نوروز برای قزاقها بسیار مقدس بوده و اگر در این روز باران یا برف ببارد آن را به فال نیک گرفته و معتقدند سال خوبی پیش رو خواهند داشت. در عید نوروز مردم لباس نو و سفید به تن میکنند که نشانه شادمانی است. دید و بازدید اقوام دراین ایام با زدن شانهها به یکدیگر از آیین و رسوم مردم قزاق در ایام عید نوروز میباشد، همچنین پختن غذایی به نام نوروز گوژه (کوژه = آش) که تهیه آن به معنی خداحافظ با زمستان و غذاهای زمستانی است و از هفت نوع ماده غذایی تهیه میشود در این ایام جزو آیین و رسوم این سرزمین میباشد.
مسابقات معروفی نیز در ایام نوروز در قزاقستان برگزار میشود که از مهمترین آنان میتوان به (قول توزاق) اشاره نمود که بین گروههای مرد و زن برگزار میشود. اگر برنده زنها باشند قزاقها معتقدند آن سال خوب و پربرکتی است اگر مردها پیروز شوند آن سال نامساعد خواهد بود. از دیگر مسابقات میتوان به کوکپار برداشتن بز از مکانی مشخص توسط سواران، آودار یسپاق، قیزقوو و آلتی باقان اشاره نمود.
در عصر نوروز نیز مسابقه آیتیس آغاز میشود که مسابقه شعر و شاعری است.
نظافت و تمیز کردن شهر از طرف مردم از دیگر برنامه های آماده شدن برای نوروز است . مردم قزاقستان می گویند اگر در هنگام تحویل سال خانه تمیز باشد افراد دچار بیماری و ناراحتی نمی شوند .
دید و بازدید از بزرگان، حضور در جشن ها در میادین مرکزی شهر و برگزاری مراسم عروسی از برنامه های مردم قزاقستان در ایام نوروز است.
تعطیلات نوروز در قزاقستان سه روز است اما بزرگداشت آن تا یک ماه ادامه دارد.
یافته ها:
نوروز به عنوان ذخیره ای فرهنگی برای کشور های صاحب این آیین در حال حاضر وجود دارد، با نگاهی به صفحات این تحقیق ظرفیت نهفته فرهنگی و ارتباطات میان کشورها به چشم می خورد که به راحتی می تواند با برنامه ریزی صحیح و بین المللی در این مسیر گام برداشت و از ظرفیت های ان در مضوعات نظیر سیاست خارج و حتی اقتصاد نیز بهره برد.
اقدماتی مانند ثبت جهانی نوروز و یا جشن نوروز را می توان در امتداد همین مسیر دید.
از طرفی شباهت ها و تفاوت های آیین و مراسمات نوروز در کشور های مختلف که در این تحقیق سعی در نشان دادن آن بود خود جاذبه ای است برای ارتباط میان ملت ها، خواه این ملت ها کشورهای صاحب نوروز باشند و یا ملت های سایر کشور ها باشند.
برگزاری تور ها و توریسم نوروزی به صورت گشت در بین چند کشور هم زا بعد دیپلماسی و هم از لحاظ اقتصادی می تواند مورد توجه باشد.
از نگاه دیگر در ارتباطات بین ملل کشور های صاحب این آیین می توانند موضعی واحد در موضوعات فرهنگی با تکیه بر چنین آیین هایی داشته باشند که از یک سو خود سبب ارتباطات دولت ها می شود و از سوی دیگر سبب ارتباطات ملت ها می شود.
از نگاه دیگر جدای مرز بندی های سیاسی در موضوع ارتباطات میان فرهنگی نوروز با توجه به تنوع فرهنگی که در قوم ها و فرهنگ های مختلف دارد می تواند هم به انسجام درون کشور کمک کند و هم زمینه ارتباطات میان فرهنگی در بین قومهایی که در چند کشور تقسیم شده اند را بوجود آورد.
منابع:
1) کیوان، مصطفی. نوروز در کردستان. تهران: سازمان چاپ تبریز، ۱۳۴۹.
2) زکایی پرویز- نوروز تاریخچه و مرجعشناسی – صفحه 7
3) بلوکباشی علی- نوروز جشن نوزایی آفرینش – صفحه 33
4) شعبانی رضا،سال 1387، آداب و رسوم نوروز، انتشارات بین المللی الهدی.
5) سولقانی، قربانعلی. «نوروز در ایران و سرزمین های دیگر». فارس (بازنشر در لینکستان)، ۲۶ اسفند ۱۳۸۳.
6) دهخدا، علیاکبر. لغتنامه (واژهی نوروز، هفت سین، امشاسپند). انتشارات دانشگاه تهران، 1377
7) خیام نیشابوری، عمر بن ابراهیم. نوروزنامه. به کوشش علی حصوری. نشر چشمه، 1382
8) بلوکباشی، علی. نوروز، جشن نوزایی آفرینش. دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1380
9) اکرماف، الهام. «نوروز در ازبکستان». موسسه مطالعات روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز، ۱۳۸۶.
10) بشیر، مهدی. «نوروز باستانی در کشور عزیز ما افغانستان». وبگاه ۲۴ ساعت، ۱۳۸۷.
11) پودفروش، هستی. «نوروز، کهنترین میراث معنوی بشر» (فارسی). مقاله. وبگاه نصور به نقل از «نشریهنامه»، ۲ فروردین ۱۳۸۷.
12) سانسیسی وردنبورخ، هلن. «نوروز در تختجمشید». هلن سانسیسی وردنبورخ، یان ویلم درایورس. در تاریخ هخامنشیان. ج. هفتم (از نگاه مسافران). ترجمهٔ مرتضی ثاقبفر. تهران: انتشارات توس، 188.
13) سولقانی، قربانعلی. «نوروز در ایران و سرزمینهای دیگر». فارس (بازنشر در لینکستان)، ۲۶ اسفند ۱۳۸۳.
14) قاسم، شمسیه. «تاریخ جشن نوروز در صد سال اخیر در تاجیکستان»فارسی). وبگاه علمی پژوهشی فرش ایران، ۱ فروردین ۱۳۸۵)
15) قاسمآوا، مولوده. «جشن نوروز در بین ایرانیتباران «زیرآباد» در استان بخارا» (فارسی). مقاله. موسسه مطالعات روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز، ۲۶ اسفند ۱۳۸۶.
16) گرامی، بهرام. هفته نامهٔ آساره، ش. شماره ۶۷ (اسفند ۱۳۸۵): ص ۶۷.
17) مرادف، چاری محمد. «عید نوروز در ترکمنستان» (فارسی). موسسه مطالعات روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز، ۲۷ اسفند ۱۳۸۶.
18) معین، محمد. «جشن نوروز (۱) (۲)». مقاله. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
19) . «نوروز آیینی به قدمت تاریخ سرزمین کهن ایران» (فارسی). ایرنا، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، ۲۶ اسفند ۱۳۸۶.
20) نامعلوم. «نو کردن پیوندهای سه ملت» (فارسی). پایگاه خبری جهاننیوز، ۱۰ فروردین ۱۳۸۷.
21) فصل نامه کردستان - بهار ۱۳۸۱ - ص ۱۱
سایت ها:
22) سایت آفتاب . www.aftab.ir
23) ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد اینترنتی
24) تدبیر، ویژه نامه نوروز . www.sppc.co.ir
25) سایت همشهری آنلاین hamshahrionline.ir
26) پایگاه اینترنتی روزنامه اقتصاد http://www.donya-e-eqtesad.com
27) سایت تحلیلی خبری عصر ایران: نوروز در کشورهای مختلف http://www.asriran.com/
28) نوروز در گستره جغرافیا: سایت پزشکان بدون مرز http://www.pezeshk.us
29) سایت شورای جوانان آذربایجان: نوروز بایرام – روز نو زمین http://ksam.org/
30) جشنهای ملی تاجیکستان http://www.advantour.com