نهِ ده

نوشته های محسن فینی زاده

نهِ ده

نوشته های محسن فینی زاده

نهِ ده
بایگانی

لحظات سختی است، غم بی فاطمه بودن، علی برای خودش ناراحت است، برای فرزندانش که دیگر مادری همچون فاطمه بالای سرشان نیست که شب های قدر آنها را بیدار نگه دارد، به انها آموزش دهد که همسایه مهمتر از خودت است، دیگر همسری ندارد آسمان و زمین در ایمان او حیران باشند، علی غم دارد چون زهرا ندارد، علی دیگر هم کَف ندارد، علی تنهاست چون دیگر سنگ صبوری ندارد، علی تنهاست چون دیگر کسی ندارد

علی بی زهرا چه کند، زندگی برای او آنقدر سخت می شود که سر به چاه می برد، آخر غیر از زهرا چه کسی حرف علی را می فهمد... هیچ کس.

علی مرد یگانه عرب دلش به همسرش قرص بود...

اما غم حقیقی علی جای دیگری است...

علی غم امت را دارد، خوب میداند که این امت در امتحان شکست خوردن، در جلوی چشم انها دختر پیامبرشان را به اسم دین همان پیامبر ...

علی غم دارد چون از آینده می فهمد و خوب می داند که این گناه شروع گناه های بسیاری است، شروع محرم است، شروع زندان برای فرزندانش هست، شروع ظلم های بسیار برای مردمان بسیار در حال و آینده است، شروع سوء استفاده از نام دین در ظلم کردن و خفقان درست کردن است.

علی خوب می داند شهادت همسرش شروع بدبختی عالم است

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی