نهِ ده

نوشته های محسن فینی زاده

نهِ ده

نوشته های محسن فینی زاده

نهِ ده
بایگانی

حرص و طمعچند سالی است که اصطلاح کارافرینی بر سر زبان ها افتاد و به هر کسی که کاری یا پیشه ای راه بی اندازد و چند نفر را مشغول کار کند کار آفرین می گویند، اما به راستی همیشه چرا ما به نمونه های موفق کارآفرینی نگاه می کنیم، به اینکه یک نفر از یک جای پایین شروع کرده و نقل خودش با سخت کوشی به پله بالایی رسیده، به این نگاه نمی کنیم که خیلی ها هم با همین شیوه الان در زندان هستند و هم خودشان را بدبخت کرده اند و هم خانواده یشان را.

کارآفرین مدیربدون شک کارآفرینی صحیح و صادق پشتیبان کشور و اقتصاد است و این کارافرینی است که حرکت صحیح اقتصاد در عرصه خصوصی که بنا به اصل 44 قانون اساسی باید به اقتصاد دولتی پیشی بگیرد را موتور محرک می شود، اینکه یک نفر به جای اینکه پولش را در بانک بخواباند و سودش را بگیرد اقدام به تولید می کند بدون شک ارزشمند و پر اهمیت و قابل ستودن می باشد.

اما علت و چرایی کار آفرین هایی که موفق نمی شوند چیست؟ در حال حاضر نسل جوان چه برداشتی از کار افرینی دارند؟

در واقع در هیچ نسلی نمی شود چنین وضعی را متصور بود که یک فرمول در تمام صنایع و پیشه ها صحیح باشد، به بیان بهتر که ساده نگری است اگر فکر کنیم یک جمله را اگر بفهمیم می شویم یک کارآفرین موفق چون اگر این طور بود ما الان همه کارافرین بودیم.

در حقیقت شعارهایی که در زمینه پشت کار و صبر در کارآفرینی داده می شود در اکثر مواقع همه واقعیت نیست، باید قبول کنیم که کارآفرینی به این سادگی ها هم نیست، ساده انگاشت این کار سخت، شروع شکست است، کارآفرینی غیر از پشت کار، آشنایی به محیط و بازار، سواد آن کار یا پیشه، مساعد بودن زمان برای ورود به آن بازار و... می خواهد و غیر از اینها کارآفرینی توان مدیریت در تمامی زمان ها چه در زمان بحران و چه در زمان اوج می خواهد.

این که یک جوان تمام انچه سرمایه دارد و هرچه می تواند قرض بگیرد را یک مرتبه در یک جا به خیال کسب سود و اینکه یک مرتبه از یک دره ای به یک قله ای برسد را به فنا می دهد ثمره ساده دین کارآفرینی است.

آمریکاوقتی درست فکر کردن بتوان تبدیل به آرزو خواهی کرد آن وقت چرایی تبدیل شدن کارآفرینی درست به کارآفرینی احساسی و غلط را می توان مشاهد کرد.

اما ریشه این چنین به کارآفرینی نگاه کردن از اندیشه های آمریکایی است، کارآفرینی به سبک آمریکایی که شما ان را به کسب ثروت بیشتر و بیشتر باید ترجمه کنید، اصول و ساختار خود را دارد که قطعا در کشور ما اجرایی نیست، کلمات زیبا فریبنده که در بستر کارآفرینی آمریکایی شکل می گیرد از آنچنان مانند فرهنگشان فریبنده است که گاهی جای فکر کردن نشسته و فرد گمان می کند درست فکر کرده است.

این گونه نگاه کردن به زندگی انسان را حریص بار می آورد، انسان چه در ان پیشه مشغول شود چه نشود، چه پیروز شود و چه نشود و حتی اینکه چه اقدام بکند و چه اصلا به سمت کارافرینی نرود تبدیل به یک حریص و فرصت طلب می شود چون فرهنگ آمریکایی انسان آرمانی اش این چنین است.

 مثلا برای تشویق افراد به ریسک کردن در صنایع مختلف مثال می زنند که روز کسی گمان نمی کرد اینقدر مصرف پوشک یا دستمال کاغذی در کشور ما رشد کند، شاید 20 سال قبل این صنعت بود ولی کسی توجه نمی کرد، آن کس که در آن سرمایه گذاری کرد بُرد کرد، پس ما هم باید برویم در فلان صنعت که فلان کسی جدی نمی گیرد تمام سرمایه خود و خانواده و... به کار بگیریم شاید ...

در حقیقت این جنس مثال ها که به ذهن درست می اید ابتدای دالانی است که انتهایش زندان است، کارآفرینی حقیقی از فرصت ها استفاده می کند اما در حقیقت ریسک بدون فکر نمی کند، اینکه یک صنعت در آینده پیشرفت خواهد کرد قابل بررسی و مطالعه و استدلال بازار است.

چه بسیار صنایعی هم که در آنها سرمایه گذاری شد و رشد نکرد و کارآفرینی از آن بیرون نیامد.

برخلاف آنچه کارآفرینی آمریکایی سعی دارد در ذهن ها قرار دهد شروع یک کار صرف جرات و هدف و پشتکار نمی خواهد بلکه یک کارآفرینی زمانی شکل می گیرد که با فکر و مشورت کردن ودیدن صحیح تمامی ابعاد باشد، این جنس کار آفرینی باعث رشد فردی و ملی می شود...

بی شک کار آفرینی ایرانی که متناسب با ساختار کشور و بر پایه فرهنگ صحیح شکل بگیرد می تواند توسعه فردی و پیشرفت ملی را سبب شود...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی